Abstract:
قصهگویی در طول تاریخ همواره مورد علاقه و توجه بشر بوده و برای او جذابیت خاصی داشته و یکی از ابزارهای مهم اصلاح رفتار محسوب شده است. قرآن کریم نیز به نیاز بشر و گرایش او به قصه توجه نشان داده و باتأکیدبر علائق طبیعی انسان، بسیاری از مباحث ظریف اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی را درقالب زیباترین داستانها طرح و ارائه نموده است. هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر آموزش قصههای قرآنی بر رشد اخلاقی دانشآموزان ابتدایی مدارس شهرستان خسروشاه در استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 96 ـ 1395 بود. بههمینمنظور از تحقیق نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل استفاده شد و از مقیاس فرم مصاحبۀ سنجش رشد اخلاقی نیز جهت جمعآوری دادهها استفاده شد. همچنین 10 جلسة آموزشی برای آموزش قصههای قرآنی تدوین شد. در چارچوب طرح آزمایشی؛ 60 نفر دانشآموز پایه دوم ابتدایی با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند که 30 نفر از آنها جزء گروه آزمایش بودند و به مدت 2 ماه هفتهای 2 ساعت تحت آموزش قصههای قرآنی قرار گرفتند. 30 نفر هم در گروه کنترل قرار داشتند که هیچ مداخلة آموزشی در این گروه صورت نگرفت. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. درنهایت یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش قصههای قرآنی موجب بهبود رشد اخلاقی در تمام مولفههای آن در دانشآموزان میشود. بنابراین کاربرد قصهگویی با موضوع قصههای قرآنی بهعنوان الگویی مؤثر برای رشد اخلاقی کودکان پیشنهاد میشود.
Storytelling has always been of interest and consideration for human beings throughout the history. Stories have been appealing for people and they have played essential roles for developing decent behavior. Focusing on this human natural interest and inclination towards storytelling, the Holy Qur'an has paid great attention to it and has designed and proposed many delicate theological, social and moral issues in the form of the most beautiful stories. This study is intended to investigate the effects of teaching Qur’anic stories on the moral development of primary school students in Khosroushah city in East Azarbaijan province in the academic year of 2016-2017. Hence, a quasi-experimental research of pre-test post-test type, including two experimental and control groups, was conducted. The ethical growth measurement interview was used for data collection. 10 teaching sessions were held to teach Qur’anic stories. According to the research method, sixty of the second grade elementary students were selected by cluster random sampling, 30 of whom, were considered as the experimental group, and were taught the Qur’anic stories 2 hours a week for 2 months. Thirty others were considered as the control group without any exposure to the Qur’anic stories. Covariance analysis was used for the analysis of the data. The findings indicated that teaching Qur’anic stories improves moral development of students in terms of all its components. As a result the use of stories from the Holy Quran is suggested as an effective method for children's moral development.
Machine summary:
بررسي اثربخشي آموزش قصه هاي قرآني بر رشد اخلاقي دانش آموزان بهبود ياري قلي سيف اله مهديه خاني خسروشاهي دريافت مقاله : ١٣٩٦/١١/١٨ پذيرش نهايي: ١٣٩٨/٠٦/١٢ چکيده قصه گويي در طول تاريخ همواره مورد علاقه و توجه بشر بوده و براي او جذابيت خاصي داشته و يکي از ابزارهاي مهم اصلاح رفتار محسوب شده است .
در اين تحليل نمره هاي پيش آزمون تحت کنترل آماري قرار گرفته است ؛ يعني اثر نمره هاي متغير همانند از روي نمره اخلاق فردي دانش آموزان برداشته شده و سپس دو گروه براساس واريانس باقيمانده مقايسه ميشوند.
در اين تحليل نمره هاي پيش آزمون تحت کنترل آماري قرار گرفته است ؛ يعني اثر نمره هاي متغير همانند از روي نمره اخلاق خانوادگي دانش آموزان برداشته شده و سپس دو گروه براساس واريانس باقيمانده مقايسه ميشوند.
در اين تحليل نمره هاي پيش آزمون تحت کنترل آماري قرار گرفته است ؛ يعني اثر نمره هاي متغير همانند از روي نمره اخلاق اجتماعي دانش آموزان برداشته شده و سپس دو گروه براساس واريانس باقيمانده مقايسه ميشوند.
در اين تحليل نمره هاي پيش آزمون تحت کنترل آماري قرار گرفته است ؛ يعني اثر نمره هاي متغير همانند از روي نمره اخلاق انساني دانش آموزان برداشته شده و سپس دو گروه براساس واريانس باقيمانده مقايسه ميشوند.
در اين تحليل نمره هاي پيش آزمون تحت کنترل آماري قرار گرفته است ؛ يعني اثر نمره هاي متغير همانند از روي نمره اخلاق متعالي دانش آموزان برداشته شده و سپس دو گروه براساس واريانس باقيمانده مقايسه ميشوند.