Abstract:
فتح ایران توسط اعراب مسلمان که به پایان یافتن حاکمیت دودمان ساسانی منجر شد و همچنین مسئلۀ چگونگی، چرایی و پیامدهای آن، بارها و از زوایای گوناگون توسط تاریخپژوهان مورد بحث و تحلیل قرار گرفته و دربارۀ دلایل تسلط سریع و غیرقابل پیشبینی آنان بر قلمرو بزرگ ساسانی دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. به عنوان مثال، میتوان به مصالحه و سازش برخی از خاندانهای اشراف و حکومتگر ایرانی با عربها با اهداف اقتصادی و دینی اشاره کرد. با اینهمه، تاکنون پژوهش مستقل و منسجمی دربارۀ اهداف و انگیزههای غیراقتصادی و غیردینی اشراف ایرانی در مصالحه با عربها انجام نشده است. این پژوهش ـ که از روش توصیفی ـ تحلیلی بهره میبرد ـ میکوشد تا به بررسی انگیزههای سیاسی ـ اجتماعی و نظامی ـ امنیتی فاتحان عرب بپردازد. یافتهها نشان میدهد که اضطرار جهت حفظ جان، حفظ جایگاه و مناصب پیشین، کسب جایگاه سیاسی ـ اجتماعی در نظام جدید، بهرهگیری از نیروی نظامی عربها در حذف رقبای دیرینه و واقعگرایی برای گذر از بحران نظامی و تجدید قوا سبب شد تا دستهای از اشراف ایرانی به راهبرد مصالحه و همکاری با نیروهای مهاجم عرب روی آورند.
The conquest of Iran by the Muslim Arabs that marked the fall of the Sassanid dynasty, as well as the questions about its justifications and consequences, have been extensively discussed by historians from a variety of angles. Hence, there are divergent views on the rationales underlying their rapid and unpredictable domination over the great Sassanid territory. For example, references have been made to the reconciliation of some Iranian aristocratic and ruling families with the Arabs for economic and religious purposes. However, no independent and systematic research has explored the non-economic and non-religious goals and motives of the Iranian aristocracy in reconciliation with the Arabs so far. This study, utilizing a descriptive-analytical method, strives to explore the political, social, military, and security stimuli of the Arab conquerors. According to findings, the urgency to protect one’s life, maintain former positions, promote one’s socio-political status in the new ruling system, exploit Arab military force to get rid of traditional rivals, and be realistic about surviving the military crisis and regaining power impelled a class of Iranian aristocrats to pursue the strategy of reconciliation with the Arab invading forces.
Machine summary:
۲. ابوعبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمۀ محمد بن حسین خلیفۀ نیشـابوری، تقـدیم و تعلیـق بـه قلـم محمدرضـا شـفیعی کـدکنی (تهـران: آگـه ، ۱۳٧٥ش )، ۲۰۲ـ۲۰۳؛ محمد بن علی ابن اعثم کوفی ، الفتوح، ترجمۀ محمد بن احمد مستوفی هروی، به تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد (تهران: انتشـارات و آموزش انقلاب اسلامی ، ۱۳٧۲ش )، ۲۸۲.
برای نمونه ، می توان از خاندانهای حکومتگری مانند اسپهبدان، کنارنگیان و آل جاماسپ یـاد کـرد کـه بـا استفاده از سیاست مصالحه با عربها توانستند اقتدار بالفعل خود را در قلمرو دودمانی خـود حفـظ کننـد؛ چنانکه بررسی تاریخ طبرستان، گیلان و بخش هایی از خراسان پـس از یورشهـای بی امـان سـپاه عـرب و فروپاشی پادشاهی خاندان ساسانی نشان می دهد که قلمرو و اقتدار خاندانهای پارتی در ادارٔە ایـن گسـتره در بیشتر دورٔە خلافت پابرجا بوده است ؛ زیرا بسیاری از خاندانهای حاکم در این نواحی از طریق مصالحه ١.
طبری، تاریخ طبری، ١۹۳٤/٥؛ ابوعمرو خلیفۀ بن خیاط، التاریخ ، به تحقیق سـهیل زکـار (بیـروت: دارالفکـر، ١٤١٤ق )، ١۰٥؛ احمـد بـن عبداللـه ابـونعیم اصفهانی ، ذکر اخبار اصفهان، به تحقیق سیدحسن کسروی (بیروت: دارالکتب العلمیه ، ١٤١۰ق )، ٤۲/١؛ قاضی ابویوسف ، الخراج، ترجمۀ میرعلی اصغر شعاع (بی جا: مدیریت جریدٔە ثروت وزارت مالیه ، ١۳۳٥ش )، ٤۸.
بلاذری، فتوحالبلدان، ١٦٥ـ ١٦٦؛ ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی ، تاریخ بخارا، ترجمۀ ابونصر احمد بن محمد، با تلخیص محمـد بـن زفـر بـن عمـر، بـه تصحیح و تحشیۀ مدرس رضوی (تهران: توس، ١۳٦۳ش )، ٥۲ـ٥٤، ٥۷.