Abstract:
در میان عارفان شهیر تاریخ اسلامی، نام ابوالقاسم جنید بغدادی کم همتاست. او به اعتبار درجات بالای سلوک، تحسین و تأیید معاصرانش و البته کرامات و عبارات لطیفی که از او نقل شده، جایگاه ممتازی دارد. عمدة آشنایی مخاطبان فارسیزبان در عصر حاضر، تنها با توجه به ذکر وی در تذکرةالاولیای عطار است؛ با این حال بررسیها نشان میدهد که بسیاری از آثار عرفانی و تذکرههای دیگر نیز، توجه ویژهای به این شخصیت داشتهاند. بررسیهای بیشتر، گویای این موضوع است که در بسیاری از تذکرهها و آثار عرفانی، سخن از یک جنید واحد نمیشود، بلکه در ادوار مختلف و زیر قلم آفرینندۀ نویسندگان، معرفی و تشریح شخصیت جنید تفاوتهایی پیدا کرده است. مقالۀ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی میکوشد شکل ساختاری پنهان این روایات گوناگون دربارۀ این عارف را بررسی و تبیین نماید. نتایج نشان میدهد که تنها با در نظر گرفتن و کنار هم قرار دادنِ این آثار متفاوت، میتوان به شکل ساختاری، سیمای واحدی از جنید رصد کرد. هرچند سلایق نویسندگان بنا بر دلایل مختلف، یکسان نیست، اما گویی به تدریج در متون آنها، سیمای جنید، کمالی مجزّا بیش از آنچه این عارف شهیر در زمان حیات واقعیاش تجربه کرده، یافته است.
Among the famous Muslim mystics, Junayd of Baghdad is a unique figure. He has a privileged position due to his high mystical degrees, admiration and approval of his contemporaries, and the charismatic acts and quotations attributed to him. The Persian-speaking audiences are more familiar with him through Attar of Nishapur’s book Tazkirat al-Awliya; however, the studies show that many mystical works and the biographical books have paid special attention to this character. Further studies show that in the biographical books and the mystical works, we do not encounter a single Junaid, but his personality changes in different periods and by different writers. The present article attempts to study the main structure of these various narratives by descriptive-analytical method. Only by considering and juxtaposing these various narratives, we can present a single image of Junaid in a structured way. The tastes of the authors of these works are not the same for different reasons, but it seems that in these works, Junaid gradually acquired a new and transcendent face different from his character in real life. .
Machine summary:
عمدة آشنايي مخاطبان فارسي زبان در عصر حاضر، تنها با توجه به ذکر وي در تذکرالاولياي عطار است ؛ با اين حال بررسي ها نشان مي دهد که بسياري از آثار عرفاني و تذکره هاي ديگر نيز، توجه ويژه اي به اين شخصيت داشته اند.
بررسي هاي بيشتر، گوياي اين موضوع است که در بسياري از تذکره ها و آثار عرفاني ، سخن از يک جنيد واحد نمي شود، بلکه در ادوار مختلف و زير قلم آفرينندة نويسندگان ، معرفي و تشريح شخصيت جنيد تفاوت هايي پيدا کرده است .
شخصيت آن چيزي است که يک فرد را نسبت به افراد ديگر متمايز کرده و به فرديت او معنا مي دهد، اما پرسش اين جستار اين است که آيا آن جنيد که صاحبان تذکره از او ياد ميکنند، داراي شخصيتي واحد است ؟ در اينجا منظور دو شخصيت مجزا از هم (نظير بحث هايي که فيالمثل دربارة عمر خيام ميشود) نيست ؛ بلکه منظور اين است که آيا ما با بازنمايي واحدي از يک شخصيت کليدي در تاريخ عرفان و تصوف اسلامي مواجه هستيم ؟ در ادامه خواهيم ديد که از يک منظر پاسخ «خير» و از منظري ديگر «بله » است .
نقطۀ تمايز مقاله ذکر شده با پژوهش حاضر نگاه ساختاري به تکوين سيماي واحد و در عين حال متناقضي است که از جنيد بغدادي در آراي صاحبان تذکره و ديگر پژوهندگان احوال مشايخ و کبار صوفيه بازنمايي شده است .
Ansārī, Xā e Abdo al-llāh Ebne Mohammad.