Abstract:
یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی در حماسۀ فردوسی، قیامها و خیزشهای مختلفی است که به دلیل رفتار ناشایست و ظالمانۀ پادشاهان اتفاق افتاده است. فردوسی در خلال داستان پادشاهان ستمکارِ ایران باستان این قیامها را در اثر گرانسنگ خود ثبت کرده است. این قیامها و خیزشها با انگیزههای گوناگونی در جامعۀ ایران اتفاق افتاده است. در این جستار با هدف تحلیل ساختاری قیامهای شاهنامه، ضمن شناسایی پادشاهانی غیر فرهمند که علیه آنان قیامهایی صورت گرفته، دلایل پرداختن فردوسی به قیام، ضد شاهان را - در شاهنامه که در ظاهر کتاب شاهان است - بازنمایی کردهایم. سپس با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی به روش توصیفی – تحلیلی اقداماتی را که منجر به قیام و شورش شده بررسی و چگونگی قیامها و خیزشها علیه پادشاهان و نحوۀ مقابله و اقدامات قیامکنندگان را بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی و سیاسی از منظر قدرت تصویرسازی و شاعرانه فردوسی مورد تجزیهوتحلیل قرار دادهایم. نتایج بهدستآمده در هر قیام نشان میدهد عواملی مختلف در به وجود آمدن قیامها دخیل بوده است و بیشتر این قیامها به نابودی حاکمان انجامیده است.
One of the political and social phenomena in Ferdowsi’s epic is the different uprisings and revolts that occurred due to the injustice and cruelties of the kings. In between the stories of evil kings in ancient Iran Ferdowsi had recorded these revolts in his lofty masterpiece. The uprisings had occurred in Iran’s society for different motives. The purpose of this article is to analyze Shahnameh’s uprisings in terms of structure. Meanwhile the kings without a Divine Farr are recognized those against whom the revolts had occurred and in this way the reasons behind Ferdowsi’s dealing with the uprisings against kings in Shahnameh which is the book of kings are enumerated. Employing library and documentary sources and applying descriptive analytic method all the actions leading to uprisings against kings are studied and the strategies used in the revolts as one of the political and social phenomena are analyzed in view of Ferdowsi’s power of visualization and poetic talent. The results obtained show that different factors were involved in each revolt and the majority of them led to rulers’ downfall..
Machine summary:
سپس با استفاده از منابع کتاب خانه ای و اسنادی به روش توصیفی – تحلیلی اقداماتی را که منجر به قیام و شورش شده بررسی و چگونگی قیام ها و خیزش ها علیه پادشاهان و نحوۀ مقابله و اقدامات قیام کنندگان را به عنوان یکی از پدیده های اجتماعی و سیاسی از منظر قدرت تصویرسازی و شاعرانه فردوسی مورد تجزیه وتحلیل قرار داده ایم .
نمونه قیام هایی مردمی که سرکوب شده : نام قیام دلایل قیام نحوه مقابله نتیجه مزدک نابرابری اجتماعی - تقابل با موبدان – مخالفت اشراف – کشتار مزدکیان و قتل قحطی- نظام طبقاتی مجلس ساختن کسرا- مزدک شکست قیام بهرام چوبین بدگمانی پادشاه به او- برگشتن سپاه از هرمزد و خسرو اجیر کردن قلون و کشته فرستادن لباس های قدرت گرفتن بهرام -گماشتن شدن بهرام -شکست قیام زنانه برای او شهریار فرزند هرمزد به شاهی و نایب السلطنه شدن بهرام موضوع مهم دیگری که از خلال قیام های شاهنامه استنباط شد، این است که فردوسی علی رغم آن که اثر خود را به زندگی شاهان اختصاص داده اما به خیزش ها و قیام ها نیز پرداخته است ، مقصود او از توصیف خیزش های مردمی و قیام های ذکرشده آن است که او واقعا قصد نداشته تا کتاب و سرگذشت پادشاهان را بنویسد بلکه خواسته تا بیطرف و بدون سوگیری، اوضاع اجتماعی و رفتار حاکمان را بیان کند.
به گزارش فردوسی در شاهنامه ، دستکم شش بار پادشاهان با اراده خود قدرت را واگذار نکرده و به علت ستم و بیداد به شکل های مختلف عزل و یا کشته شده اند؛ در دوره اسطوره ای جمشید به دلیل منیت فرار کرد و درنهایت به دست ضحاک دو نیم شد.