Abstract:
متون پهلوی در سدههای سوم و چهارم هجری به نگارش درآمدند؛ دورانی که زرتشتیان همه قدرت سیاسی ـ اجتماعی خویش را از دست داده و اقلیتی دینی در ایران و در فکر بازسازی و بازتفسیری از دین خویش در فضایی جدلی و کلامی بودند. یکی از موضوعاتی که نویسندگان این متون در پی ساماندهی و انسجام آن بودند مباحث مربوط به حوزه اخلاق بود. هدف این پژوهش بررسی نظام اخلاقی متون پهلوی است. اخلاقشناسی این مقاله شامل بررسی مفاهیم (معناشناسی «فضیلت» و «رذیلت»)، منابع (حسن و قبحها در مقام ثبوت و اثبات) و معیارهای اخلاقی (فضیلتگرایی یا نتیجهگرایی یا تکلیفگرایی) در متون پهلوی است. روش تحقیق این مقاله «توصیفی ـ تحلیلی» بوده و برای جمعآوری اطلاعات، از روش کتابخانهای بهره گرفته است. نتیجه آنکه «فضیلت» در متون پهلوی آراسته شدن به هر امر اخلاقی است که فرد را به قلمرو اهورامزدا نزدیک و از قلمرو اهریمن دور کند و گستره آن از تحقق فضایل اخلاقی امشاسپندان تا ایمان و نیکوکاری امتداد دارد، و «رذیلت» نبود فضیلت است. حسن و قبحهای اخلاقی در این متون، هرچند بهطورکلی ذاتی عقلی است، اما گاهی شرعی است. معیار غالب اخلاقی در متون پهلوی، فضیلتگرایی ناظر به غایتگرایی است.
Pahlavi texts were written in the third and fourth centuries AH; a time when Zoroastrians had lost all their socio-political power and were a religious minority in Iran and thought of reconstructing and reinterpreting their religion in a polemical and theological environment. Ethics-related issues was one of the topics that the authors of these texts sought to organize and integrate. The purpose of this research is to study the moral system of Pahlavi texts. This article studies ethics including the study of ethical concepts (semantics of "virtue" and "vice"), sources (good and bad in terms of substantiation and affirmation) and criteria (virtuousness or consequentialism or obligationism) in Pahlavi texts. This article‟s research method is "descriptive-analytical" and uses library method to collect information. I conclude that "virtue" in Pahlavi texts is being adorned with any moral matter that brings one closer to the realm of Ahuramazda and away from the realm of the devil; and its scope extends from the substantiation of Amshaspandan‟s moral virtues to faith and goodness, and "vice" is the absence of virtue. Although the moral good and bad in these texts are essentially rational in general, yet they are sometimes canonical. The predominant moral criterion in Pahlavi texts is virtuousness considering teleology.
Machine summary:
تضاد خير و شر در گستره کيهاني همچنان باوري مهم در متون پهلوي است و بايد بيش از آنکه از مردار انسان دوري ميکني، از صدمه و آزار به افراد بپرهيزي؛ زيرا شستن و پاک کردن ناپاکي و آلودگي که به جسم ميرسد بسيار آسانتر از پاک کردن ناپاکي و آلودگي است که به روح ميرسد (دينکرد، 1979، ج6، بند E31b) و اين همه زيانرسانتر از آن نيست که «اهريمن روان فرد را بربايد و تباه کند» (مينوي خرد، 1385، پرسش45).
ذکر اين نکته بجاست که اين نوع اخلاق ديني، چندان مبتني بر فرمان الهي نيست (ويليامز، 1388، ص55) و حتي در اخلاق زردشتي، اين انسان است که داراي اصالت بوده و اوست که بايد به ايزدان ياري رساند، تاآنجاکه در برخي موارد، دين با گزارههاي اخلاقي يکي دانسته شده است: «دين عبارت است از اينکه شخص موجب آسايش هر مخلوقي گردد» (دينکرد، 1979، ج6، بند 36؛ نيز ر.
هرچند همه اعمالي که به مخلوقات نيک خدا سود ميرساند شايسته بهحساب ميآيد، زيرا لازمه مبارزه با اهريمن و پيروزي در نبرد کيهاني خير و شر، نگهداري از مخلوقات مورد حمايت اورمزد و امشاسپندان است، اما متون پهلوي بر توجه به انسانهاي ديگر، حتي بددينان نيز تأکيد بسيار ميکند (دينکرد، 1979، ج6، بند 92، 117، 127، 156، 187، 292؛ درباره رفتار خوب با بددينان، ر.
متون پهلوي به اخلاق سيمين باور دارد: آنچه براي خود نميپسندي براي ديگران نيز نپسند (دينکرد، 1979، ج6، بند 2؛ آسانا، 1371، ص100)، و اين خود بيانگر تلاش براي درک فضايل و رذايل اخلاقي بر پايه عقل است.