Abstract:
خداوند برای هدایت انسانها افرادی را برگزیده و به نبوت برخی از آنان در قرآن تصریح کرده است. ولی پیامبر بودن بعضی از افراد مانند حضرت خضر(ع) بهروشنی بیان نشده است. این مسئله زمینهای شده تا بین دانشمندان اسلامی درباره شخصیت، نبوت و جایگاه و مقام ایشان اختلاف ایجاد شود. برخی از عرفا بر این باورند که عنوان «خضر» یک مقام معنوی است، نه یک شخصیت عینی؛ ولی بسیاری از دانشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر موجودی حقیقی و عینی است. این دسته نسبت به فرشته یا انسان بودن وی و همچنین نبوت، ولایت و عبد صالح بودن او با یکدیگر اختلافنظر دارند. مقاله حاضر در عین توصیف کامل دیدگاههای مذکور، با تحلیل و بررسی آیات قرآنی و روایات به این نتیجه دست پیدا کرده که آن حضرت انسان حقیقی و عینی بوده لیکن نبوت ایشان از آیات و روایات قابل اثبات نیست. ولی میتوان از آیات قرآنی مقام ولایت را برای ایشان اثبات نمود.
God has chosen some individuals to guide the other people and has declared some of them to be prophets in the Qur'an. However, the prophethood of some like Khidr is not clearly stated. This has led to some disagreements between Islamic scholars over his personality, prophethood and position. Some mystics believe that the title "Khidr" is a spiritual position, not an objective character; but many Islamic scholars believe that Khidr is a real and objective character. The latter group disagree on whether he is an angel or a human being, his prophethood, guardianship (velayah), and being a good servant of God. Presenting a complete description of the above-mentioned viewpoints, analyzing and examining Quranic verses and Islamic hadiths, this article concludes that he was a real and objective human being, but his prophethood cannot be proved by Qur‟anic verses and Islamic hadiths. However, it is possible to prove his guardianship using Quranic verses.
Machine summary:
قرآن کريم به نبوت برخي از پيامبران تصريح کرده است؛ مانند حضرت الياس( (صافات: 123)، حضرت لوط( (صافات: 133) و حضرت يونس( (صافات: 139)؛ ولي در خصوص برخي افراد هرچند لسان آيات همراه با تمجيد است، ولي به نبوت يا عدم نبوت آنان تصريح نشده است؛ ازجملة اين افراد حضرت خضر( است که خداوند در قرآن بدون ذکر نام وي، دربارهاش ميفرمايد: «فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما» (کهف: 65).
بسياري از مفسران «رحمت» در آيه را به «نبوت» تفسير کردهاند (طبرسي، 1372، ج 6، ص 746؛ زمخشري، 1407ق، ج 2، ص 733؛ بيضاوي، 1418ق، ج 3، ص 287؛ فيض کاشاني، 1415ق، ج 1، ص 251) و نقطه ثقل استدلال طرفداران نبوت حضرت خضر( همين بخش از آيه است، با اين توضيح که در آيات قرآن «رحمت» بهمعناي نبوت استعمال شده است.
قرآن کريم در آيات متعددي مسئله خروج بعضي انسانها از جهنم، افاضه رحمت و مغفرت و تحيت در بهشت، تزکيه بهشتيان، درخواست اتمام نور و حرکت نوراني بهشتيان، تسبيح و تحميد آنان، شهود و ملاقات پروردگار و ارتزاق مؤمنان در بهشت را مطرح مينمايد که ميتوان براي اثبات تحقق کمال نهايي در عالم قيامت از آنها استفاده کرد.
صرفنظر از اينکه روايت مذکور خود نيز دلالت بر تحقق رشد و کمال نهايي در عالم برزخ و قيامت دارد، گوياي اين مطلب است که مؤمن در بهشت درجات را يک به يک طي میکند و به سمت خداوند سير صعودي دارد.