Abstract:
«ریالیسم»، اصطلاحی است که هم بر جریان ادبی قرن نوزدهم دلالت دارد و هم به منزله سبک ادبی در داستاننویسی است که در آن به امور محتمل زندگی اجتماعی معاصر توجه نشان میدهد، بهویژه در ریالیسم سوسیالیستی، نگرش خاص به جهان به اوج میرسد و از شگردهایی چون توجه به جزییات دقیق در سطح متن و نزدیکی متن به واقعیتهای جامعهای بهره میبرد که نویسنده در آن زندگی میکند. در این مقاله، کوشیدهایم به تطبیق دو رمان «مادر» از ماکسیم گورکی (18681936م.) و «سالهای ابری» علیاشرف درویشیان (13201396) و میزان و موارد اثرپذیری و اثرگذاری و روابط ادبی و پیوندهای فکری بینالمللی نویسندگان این دو رمان در حوزه ریالیسم سوسیالیستی بپردازیم. برای این منظور، پس از مطالعه دقیق رمانهای مذکور، به مبانی نظری پژوهش، عناصر مشترک پیرنگ، شخصیتپردازی و وجوه ایدیولوژیک این دو اثر میپردازیم تا دریابیم که درویشیان با آگاهی از عناصر فنی ریالیسم سوسیالیستی و نیز با استفاده از جنبههای تبلیغی و ترغیبی این مکتب، از نویسندگان سوسیالیست روسی، بهویژه ماکسیم گورکی تا چه میزان تاثیر پذیرفتهاست و اینکه ریشههای انقلاب ایران تا چه میزان به ریشههای انقلاب روسیه مشابهت دارد.
Machine summary:
دانشيار زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد کرج ، کرج ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١١/٢٣؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠١/٢٧) چکيده «رئاليسم »، اصطلاحي است که هم بر جريان ادبي قرن نوزدهم دلالت دارد و هم بـه منزلـۀ سـبک ادبي در داستان نويسي است که در آن به امور محتمل زندگي اجتماعي معاصر توجه نشان مي دهـد، به ويژه در رئاليسم سوسياليستي، نگرش خاص به جهان به اوج مي رسد و از شگردهايي چون توجـه به جزئيات دقيق در سطح متن و نزديکي متن به واقعيت هاي جامعه اي بهره مي برد که نويسـنده در آن زندگي مي کند.
براي اين منظور، پس از مطالعۀ دقيق رمان هـاي مـذکور، بـه مبـاني نظـري پژوهش ، عناصر مشترک پيرنگ ، شخصيت پردازي و وجوه ايدئولوژيک ايـن دو اثـر مـيپـردازيم تـا دريابيم که درويشيان با آگاهي از عناصر فني رئاليسم سوسياليستي و نيـز بـا اسـتفاده از جنبـه هـاي تبليغي و ترغيبي اين مکتب ، از نويسندگان سوسياليست روسي، به ويژه ماکسيم گورکي تا چه ميزان تأثير پذيرفته است و اينکه ريشه هاي انقلاب ايران تا چه ميزان به ريشه هاي انقلاب روسيه مشابهت دارد.
دربارٔە موضوع مورد بحث ، يعني رئاليست سوسياليستي پژوهش هايي انجام شده است ؛ مانند «مباني زيباييشناختي رئاليسم سوسياليستي» (هادي و عطايي ، ١٣٨٨: ٨٥)، يا بـين آثار هر يک از اين دو نويسنده با آثار ديگر نويسنده ها مقايسۀ تطبيقي انجام گرفته است ؛ مانند «نقد تطبيقي رمان مادر ماکسيم گورکي و همسـايه هـا احمـد محمـود» (شـهبازي، حسيني و عسگري حسنکلو، ١٣٩٣: ٦٧)، اما دربارٔە بررسي تطبيقي دو رمان مورد بحـث تاکنون پژوهش مستقلي صـورت نگرفتـه اسـت و تنهـا در مقالـه اي بـا عنـوان «بازتـاب اجتماعي رئاليسم سوسياليستي در رمان سال هـاي ابـري» (کوچکيـان و قربـاني، ١٣٨٩: ١٠٠)، آثار و نوشته هاي علياشرف درويشيان را متأثر از آثار ماکسيم گـورکي مـي دانـد.