Abstract:
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطهای هوش هیجانی در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده با مسئولیتپذیری شخصی در نوجوانان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهشهای بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان دختر و پسر در مقاطع دوره متوسطه دوم شهر تهران از مدرسه نمونه دولتی پسرانه علامه شعرانی منطقه 2 و نمونه دولتی دخترانه نیکان منطقه 2 در سال 1401 بودند که از بین آنها به صورت در دسترس 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس مسئولیتپذیری شخصی (PRSA، مرگلر و شیلد، 2016)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (FCP، کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002) و پرسشنامه هوش هیجانی (EIQ، برادبری و گریوز، 2005) بودند. دادهها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافتهها نشان داد که جهتگیری گفت و شنود و همنوایی با هوش هیجانی و هوش هیجانی با مسئولیت پذیری شخصی رابطه مستقیم داشتند (۰01/۰p‹). همچنین جهتگیری گفتوشنود و همنوایی به صورت غیر مستقیم از طریق هوش هیجانی توانستند مسئولیتپذیری شخصی در نوجوانان را پیشبینی کنند (۰01/۰p‹). از یافتهها میتوان نتیجه گرفت که الگوی ارتباطی خانواده و هوش هیجانی نقش کلیدی در مسئولیتپذیری شخصی نوجوانان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامههای ارتقای مسئولیتپذیری ضروری است.
The aim of this study was to investigate the mediating role of emotional intelligence in the relationship between family communication patterns and personal responsibility in adolescents. The present study is basic research in terms of purpose and a correlational study in terms of method. The statistical population of the present study was all male and female students in the second secondary school in Tehran from Allameh Shearani sample school for boys in region 2 and Nikan sample school for girls in region 2 in 2022, among them, 300 people were selected as a sample using an available sampling method. Research questionnaires included: The personal Responsibility Scale (PRSA, Mergler & Shield, 2016), the Family Communication Patterns Questionnaire (FCP, Koerner & Fitzpatrick, 2002), and the Emotional Intelligence Questionnaire (EIQ, Bradberry & Greaves, 2005). Structural equation modeling (SEM) was used to analyze the data. The results of the SEM indicated that the model fit in well. The findings showed that conversation orientation and conformity orientation with emotional intelligence and emotional intelligence had a direct relationship with personal responsibility (p
Machine summary:
نقش واسطه اي هوش هيجاني در رابطه بين الگوي ارتباطي خانواده با مسئوليت پذيري شخصي در نوجوانان The mediating role of emotional intelligence in the relationship between family communication pattern and personal responsibility in adolescents زينب پندار Zainab Pendar Ph. D.
چکيده Abstract The aim of this study was to investigate the mediating اين پژوهش با هدف بررسي نقش واسطه اي هوش هيجاني در رابطه بين role of emotional intelligence in the relationship الگوي ارتباطي خانواده با مسئوليت پذيري شخصي در نوجوانان انجام شد.
Research questionnaires مسئوليت پذيري شخصي (PRSA، مرگلر و شيلد، ٢٠١٦)، پرسشنامه included: The personal Responsibility Scale (PRSA, Mergler & Shield, 2016), the Family Communication الگوهاي ارتباطي خانواده (FCP، کوئرنر و فيتزپاتريک ، ٢٠٠٢) و Patterns Questionnaire (FCP, Koerner & Fitzpatrick, پرسشنامه هوش هيجاني (EIQ، برادبري و گريوز، ٢٠٠٥) بودند.
از يافته ها مي توان نتيجه گرفت که الگوي responsibility in adolescents through emotional intelligence (p interacting with each other in personal responsibility واژه هاي کليدي: Keywords: family communication pattern, personal الگوي ارتباطي خانواده ، مسئوليت پذيري شخصي، هوش promotion programs.
همچنين نتايج تحقيقات صورت گرفته در مورد متغيرهاي مورد نظر در اين پژوهش ، حاکي از آن است که بين آن ها رابطه وجود دارد اما به رغم اهميت روان شناختي متغيرهاي مذکور، پيش از اين در هيچ پژوهشي رابطه الگوهاي ارتباطي خانواده ، هوش هيجاني و مسئوليت پذيري شخصي به طور همزمان ، مورد بررسي پژوهشگران قرار نگرفته است .
بنابراين اين پژوهش با هدف بررسي نقش واسطه اي هوش هيجاني در رابطه بين الگوي ارتباطي خانواده با مسئوليت پذيري شخصي نوجوانان انجام شد.