Abstract:
هدف از مطالعه حاضر تبیین دلزدگی زناشویی بر اساس دشواری تنظیم هیجانی و اضطراب اجتماعی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره نوشهر و چالوس بود. پژوهش از نظر هدف و از حیث گردآوری دادهها از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره نوشهر وچالوس تشکیل دادند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 243 نفر انتخاب ش د. به منظور جمع اوری دادهها از پرسشنامه دلزدگی زناشوی ی، پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و مقیاس اولیه دشواری تنظیم هیجان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد دشواری تنظیم هیجان 46 / 0 درصد است و متغیر دلزدگی زناشویی 15 درصد از واریانس دشواری تنظیم هیجان را تبیین میکند. همچنین اضطراب اجتماعی 56 / 0 درصد است و متغیر دلزدگی زناشویی 25درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را تبیین میکند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان باعث افزایش خستگی جسمی شود. دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان باعث افزایش خستگی جسمی شود. دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردها، دشورای در انجام رفتار هدفمند، عدم وضو هیجان ی باعث افزایش از پا افتادگی روانی میشوند. دشواری در کنترل تکانه و دشورای در انجام رفتار هدفمند باعث افزایش از پا افتادگی عاطفی میشود. ترس و ناراحتی فیزیولوژیک باعث افزایش از خستگی جسمی میشود. همچنین ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیک میتوانند از پاافتادگی عاطفی را پیش بینی کنند. با توجه به نتایج پیشنهاد میگردد که به منظور کاهش دلزدگی زناشویی از آموزش مهارتهای تنظیم هیجان و همچنین آموزش راهبردهای کاهش اضطراب استفاده گردد.
Machine summary:
دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس(نویسنده مسئول) 2 دکتری روان شناسی ،دانشگاه محقق اردبیلی چکیده هدف از مطالعه حاضر تبيين دلزدگی زناشويی بر اساس دشواری تنظيم هيجانی و اضطراب اجتماعی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره نوشهر و چالوس بود.
نتايج باقری و همکاران ( 1394 )نشان داده است که خرده مقياسهای تنظيم هيجان شامل عدم پذيرش پاسخهای هيجانی ، دشواریهای دست زدن به رفتار هدفمند، دشواریهای کنترل تکانه، دسترسی محدود به راهبردهای تنظيم هيجان و فقدان شفافيت هيجانی همبستگی معناداری با استرس ناشی از زندگی و استرس ناشی از شخصيت دارند و اين رابطه با فقدان آگاهی هيجانی معنادار نمی باشد .
ماتريس همبستگی پيرسون بين مولفه های دشواری تنظيم هيجان و دلزدگی [%%ابتدای جدول%%متغیر, خستگی جسمی, ازپاافتادگی عاطفی, ازپا افتادگی روانی عدم پذیرش پاسخهای هیجانی, .
برای بررسی رابطه مجموعه دشواری تنظيم هيجان)عدم پذيرش پاسخهای هيجانی ، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هيجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظيم هيجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، عدم وضوح هيجانی( با مجموعه ابعاد دلزدگی زناشويی)خستگی جسمی، از پا افتادگی عاطفی، از پا افتادگی روانی ( از تحليل همبستگی پیرسون استفاده شد .
با توجه به نتايج جدول فوق بين دشواری تنظيم هيجان)عدم پذيرش پاسخهای هيجانی ، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هيجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظيم هيجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، عدم وضوح هيجانی ( و دلزدگی زناشويی)خستگی جسمی، از پاافتادگی عاطفی، از پاافتادگی روانی (همبستگی مثبت معنادار وجود دارد.