Abstract:
بسیاری از نویسندگان فرانسوی و غیر فرانسوی،متأثر از نوشتههای گوستاوفلوبر بودهاند.از آن جمله میتوان از برخی نویسندگان انگلیسیزبان که جیمز جویس نیز یکی از آنهاست،نام برد.ولی تأثیر فلوبر،بیش از همه در دوبلینیهای جویس به چشم میخورد،اثری که در نوع خود شاهکاری ادبی-اجتماعی است.سبک این اثر،خلق شخصیتهای ضد قهرمانی و نگاه ریزبین و موشکافانهء نویسنده برگرفته از الگوی مادام بوواری و شیوهء خاص فلوبر در تصویرسازی است،بدینگونه که خواننده در برابر سلسلهای از تصاویری قرار میگیرد که مجموعهء آنها مفهوم پر از راز و رمز داستان را به وجود میآورد.حال باید دید این تصویرپردازی چگونه از رمان فلوبر به داستانهای پراکندهء جیمز جویس منتقل میشود و بووارسیم حضور خود را چگونه در این داستانهای پراکنده دوبلینیها جلوهگر میسازد.
Machine summary:
"در شروع داستان،چندلر کوچولو را میبینیم که شخصیت داستان در تخیلات خود فرو رفته«گاهیسر از نوشتهء ملال آورش(بر میدارد) تا از پنجره بیرون را تماشا کند»(همان،19)ولی این نگاه،غم و اندوه او را افزونتر میکند و نویسنده با یک سلسله واژههای قالبی رمانتیک که نظیرهء هجوآمیزی است از نوشتههای نویسندگان ایرلندی دورهء رنسانس برای توصیف مناظر واقعی،مینویسد: «تابش غروب آفتاب روزی در اواخر پاییز،علفها و پیادروها را میپوشاند.
» صدای گریه بچه که در را از عالم شاعرانه به دنیای مبتذل واقعی سوق میدهد،شبیه فریاد اومهء داروخانهچی است که در فصل پنجم از بخش دوم مادام بوواری بر سر پسرش داد میزند تا کفشهایش را در تلی از آهک،سفید نکند،فریادی که ناگهان اما را از رؤیاهایش بیرون میکشد و به واقعیت پیش پا افتاده زندگی میکشاند: «یک روز یکشنبه ماه فوریه بود(...
ولی چه عامل اساسی در ایجاد این به هم پیوستگی حرف اول را میزند؟این یگانگی ناشی از کاربرد نگاه پزشک مابانهء نویسنده،بررسی «بالینی»شرایط بشری،نگاه ریزبین و موشکافانه به انسان و جامعهای که در آن زندگی میکند، نیست؟ فلوبر آغازگر نگرشی نو به انسان در ادبیات جلوه میکند،انسانی که از چهرهء قهرمانی و افسانهای در ادبیات فاصله میگیرد،ولی آیا قبل از فلوبر در تراژدی راسین این ضد قهرمانپروری را شاهد نیستیم؟قهرمانان تراژدی قرن هفدهم که خود تقلیدی از تراژدیهای عصر باستان است،این شیوهء ضد قهرمانسازی را که انسان را با تمام ضعفهایش در برابر عشق،قدرت و جاهطلبی به تصویر میکشد،جلوهگر نمیسازند؟پس طبیعی است که جویس و بسیاری دیگر از نویسندگان رمانهای معاصر نیز این ضد قهرمانپروری را در نوشتههایشان منعکس سازند و این توامندی نویسنده است که از داستان او یک شاهکار ادبی بهوجود میآورد."