Abstract:
درویش عباس جزی از فهلویگویان عصر قاجار است. در قریه گز برخوار در نزدیکی اصفهان زیست و بزبان مادری شعر گفت. شوخ
طبع بود. غزلهایش در برخوار هنوز بر سر زبانهاست. یادگار مکتوب او دیوانیست در ده هزار بیت که یکی از نسخههای آن به خط خود
شاعر در 1281 شمسی پاکنویس شده است. نزدیک بیست سال پیش از این تاریخ والنتین ژوکفسکی در سفری به اصفهان ده غزل و یک
بحر طویل از درویش عباس را گرد آورد و در سن پطرزبورگ بطبع رسانید. نیز گزیدهای از غزلیات بتازگی در اصفهان منتشر شده است.این گفتار ناظر به چند معناست. نخست به شناسایی نسخههای دیوان میپردازد و از روی قرائن موجود شمائی از سرگذشت شاعر را
بدست میدهد. سپس به بررسی زبانشناختی روی میآورد. آوانگاری ژوکفسکی را با ضبط نسخههای دیوان از یکسو و با تلفظ کنونی گویش گزی از دیگر سو میسنجد و پیشنهاد میکند که در این مدت 125 ساله زبان برخوار دستخوش تحول
تاریخی در برخی از اصوات بوده است؛ بخصوص دگردیسی «ش» به «ژ» و سپس به «ی». نگارنده یک غزل را بعنوان نمونه برمیگزیند و
با تقطیع مصراعهای آن به این نتیجه میرسد که درویش عباس برغم کوشش خویش نتوانسته زبان مادریاش را درست در قالب وزن شعر
فارسی بریزد. این کیفیت یکبار دیگر نشان میدهد که ساختن زبانی ادبی از گویشی مفروض یکتنه ممکن نیست بلکه حاصل اهتمام
پیوسته چندین نسل از شاعران است ـ فرایندی که فارسی دری و بعدها ترکی و اردو را به مقام زبان ادبی سوق داد.
Machine summary:
"13 ضبط ژوکفسکی کیفیت گویش گزی را چنانکه 125 سال پیش در زمان حیات درویش عباس تکلم میشده میرساند14 و بنابراین کلیدی است برای گشودن برخی از معماهای دیوان او.
مقایسه ضبط ژوکفسکی با دیوان نشان میدهد که گاه h به همزه تبدیل شده است: huÎ (ژ 1) ~ او «هست» héttoÎ (ژ 1) ~ اتا «دادی» (از ماده مضارع پیشونددار (h)et- ) hénište buÎãÎ (ژ 4) ~ اینیشته بویی «نشسته بودی» (*fra->he-) qaha (ژ 5) ~ قئه «حرف، سخن» نیز قس: näš kärte hu (آیلرس ـ شاپکا، ش 223) ~ نژ کرته او (نسخه آیلرس، ص 91) ~ نژ کرته (غزلیات، غزل 118) «نکرده است».
ضمیر متصل دوم شخص مفرد17 در ده غزل مندرج در کتاب ژوکفسکی عموما -(u)t و در دیوان «ت» است: löv-ut (ژ 8) ~ لبت «لبت» -t bidãÎ (ژ 4) ~ ت بیدی «دیدی» اما مواردی نیز هست که در ژوکفسکی -(u)d یا در دیوان «د» آمده است: xuÎ-t (ژ 1) ~ خود «خودت» ne-t veÎnoÎn (ژ 2) ~ ندونان ~ na-d veÎnaÎn (آیلرس ـ شاپکا) «نبینم» be-t keÎ (ژ 4) ~ بدکه «کردی» (این مورد آشکار میکند که واکدار شدن t در مجاورتn یا b موجه مثال قبلی نتواند بود) vãÎr-ud (ژ 4) ~ ویرت «یادت» guÎ-d (ژ 9) ~ گود «بایدت» با توجه به صورت تاریخی این ضمیر (*-t) و تلفظ کنونی آن -(â)d میتوان احتمال داد که در زمان حیات درویش عباس فرآیند تبدیل -t به -d در جریان بوده است."