Abstract:
دموکراسی سازی فرایندی دراز مدت، ژرف و تدریجی است که با پیشرفت مستمر آن، مشارکت و رقابتهای حزبی، گروهی و انجمنی نهادینه می شود؛ حال آنکه آزاد سازی یا لیبرالیزاسیون، با دموکراسی سازی یکی نیست و به آزادیها و حقوق سیاسی اولیه شهروندان و انتخابات نسبتا آزاد اطلاق می شود. در هم تنیدگی ساختار قدرت موروثی، اجتماعی قبیله ای و اقتصاد رانتی و به تبع آنها ضعف نهادهای مدنی و جریانات عرفی و مذهبی نوگرا در پایداری اقتدارگرایی در این منطقه بسیار تاثیرگذار بوده و در دودهه گذشته مانع از گسترش آزادسازیهای محدود اخیر به سطح دموکراسی سازی شده است. در این نوشته، نگارنده در صدد است که ریشه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی عدم پیشبرد دموکراسی سازی در این منطقه را بررسی کند.
Democratization is a long، profound and incremental process whose procession would lead to the institutionalization of participation and party، group and associational competition، whereas liberalization is not identical with democratization referring to citizens' basic freedoms and political rights as well as fairly free elections. Interconnection of patrimonial structure of power، tribal social fabric، rentier economy and subsequently weak civil institutions and modernist secular and religious currents all played a part in the perpetuation of authoritarianism in the Persian Gulf Sheikhdoms. They have hindered the elevation of limited recent liberalizations to the level of democratization. In this paper، the author seeks to examine political، cultural and economic origins of the obstacles to democratic promotion in the region.
Machine summary:
"شیخنشینهای نفتی و در رأس آنها عربستان سعودی نسبت به سایر حکومتها درخاورمیانه عربی از منابع مادی و غیرمادی بیشتری برای تثبیت قدرت و مقاومت در مقابلدموکراسیسازی برخوردار بودهاند که این منابع مهم عبارتند از:مشروعیت مذهبی و سنتی،منابع رانتی نفتی و گاز،قدرت سرکوبگر پلیسی و نهادهای امنیتی،برنامههای رفاهی ویارانههای گسترده به مردم از دهه 1970 به بعد و وجود روابط گسترده پیروگرایانه1بینخانوادههای حاکم و رجال و گروههای متنفذ قبیلهای و تجار سنتی در جامعه.
چشمانداز آینده منطقه وگسترش سطح محدود آزادسازی سیاسی محدود فعلی بستگی به عوامل مهمی دارد کهعبارتند از: افزایش ناکارآمدیهای حکومتها از زاویههای گوناگون حکمرانی سیاسی،اجتماعیو اقتصادی؛کاهش مستمر قیمت نفت و به تبع آن افزایش بیکاری،مشکلات اقتصادی،کاهش قابل توجه سطح خدمات رفاهی فعلی و استمرار آن،افزایش سطح آگاهیهای سیاسی واجتماعی تودهها و به تبع آن تحلیل ارزشهای عشیرهای و قبیلهای پدرسالارانه،کاهش قدرتسرکوب با بسیج افکار عمومی داخلی،منطقهای و جهانی علیه سرکوب و موارد نقض حقوقبشر،گسترش روابط و پیوندهای افقی بین بازیگران و نوگرایان مدنی،مذهبی و عرفی و ایجادجنبشهای دموکراسیخواه د سطح ملی و منطقهای،پیوند نهادها و فعالان مدنی با همتایانخود در سطح جهان در فضای واقعی و فضای مجازی در اینترنت،افزایش اعمال فشارهای قدرتهای خارجی با کنار گذاردن ملاحظات فعلی در حمایت از این رژیمهای اقتدارگرا،اعمالفشارهای بازیگران فراملی غیردولتی و در نهایت،تشدید بحران مشروعیت به دلایل فوقو ایجاد و گسترش شکاف در هیات حاکمه و برتری نخبگان اصلاحطلب در حاکمیت برایپیشبرد بیشتر آزادسازی و دموکراسی."