Abstract:
دراین مقاله سعی شده است ضمن بررسی استقلال سیاست پولی، علل ضعف آن و نقش عوامل مؤثر برآن معرفی شوند. به نظر میرسد که به علت تثبیت نرخ سود بانکی در اقتصاد ایران و عدم واکنش آن به نوسانات متغیرهای اسمی، نقش بانک مرکزی از شکل یک عنصر فعال منحرف و در عمل به سمت یک عنصر غیرفعال مبدل شده است. برای این منظور بر اساس دادههای فصلی، قاعده پولی تیلور برای اقتصاد ایران مورد آزمون قرار گرفت. بر اساس نتایج، اگرچه ضریب واکنش نرخ سود به انحرافات تورم از مقدار هدف آن، از لحاظ آماری معنیدار میباشد اما مقدار عددی آن نزدیک به صفر بوده و بر اساس ادبیات، میتوان نتیجه گرفت که نرخ سود عملا واکنشی به این انحرافات تورمی از خود نشان نداده است. با توجه به مشکلات ساختاری بودجه عمومی ایران و اثرپذیری شدید آن از نوسانات قیمتهای نفت، لذا، درآمدهای نفتی عملا سیاستهای مالی را تحت تأثیر قرار داده و در راستای آن بانک مرکزی و سیاستهای پولی نیز تحت تأثیر قرار میگیرند. بر اساس نتایج این مقاله، جزء سیکلی متغیرهای پولی، اجزای پایه پولی و سطوح قیمتها همگی به طور قوی تحت تأثیر جزء سیکلی نوسانات درآمدهای نفتی دولت قرار میگیرند و بخشی از این متغیرها به طور همزمان و بقیه با یک وقفه یک ساله به نوسانات درآمدهای نفتی واکنش نشان میدهند. برای بررسی این موضوع در بلند مدت نیز از رهیافت همانباشتگی استفاده شد. بر اساس این رهیافت مشخص شد که در بلند مدت، سطح قیمتها به شدت تحت تأثیر کسریبودجه دولت و خالص حساب داراییهای خارجی بانک مرکزی قرار داشته و دو متغیر اخیر در بلند مدت نه تنها در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند، بلکه هر دو به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تأثیر قیمتهای نفت میباشند. همچنین نتایج مربوط به توابع عکسالعمل آنی متغیرهای خالص داراییهای خارجی، کسری بودجه دولت، نقدینگی و شاخص ضمنی تولید در واکنش به یک شوک مثبت نفتی، تطابق زیادی با شواهد آشکار شده در اقتصاد ایران دارند.
Machine summary:
"در نهایت با استفاده از رهیافت همانباشتگیروابط بلند مدت بین متغیرهای پولی و مالی اقتصاد ایران استخراج شده و اثر یک شوک مثبت بردرآمدهای نفتی دولت بر روی کسری بودجه و حجم پول مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
بنابراین براساس مطالب فوق مشخص میشود که مقدار برآورد شده برای ضریب ?B اگرچهاز نظر آماری معنیدار میباشد ولی مقدار عددی آن بسیار کوچک بوده و لذا به نظر میرسد کهقاعده پولی تیلور در مورد ایران مورد استفاده قرار نگرفته است و تنها تا حد بسیار ضعیفی میتوانبه واکنش نرخ سود به شکاف تولید اشاره نمود.
همچنین نرخهای رشد 1M،پایه پولی و نرخهای تورم نیز همگی همبستگی مثبت و قوی با نسبتدرآمدهای نفتی به PDG داشته ولی به علت اینکه حداکثر مقدار ضریب همبستگی در وقفه مثبتیک حاصل شده است،نشان میدهد که این متغیرها پیرو نوسانات درآمدهای نفتی تحت تأثیر قرارمیگیرند و لذا نوسانات قیمتهای نفت میتوانند به عنوان معیاری برای پیشبینی حرکتهایمربوط به این متغیرهای در نظر گرفته شوند.
حال سوال این است که بر طبق این شواهد،آیا،در دوره مورد بررسی،بین متغیرهای نسبی درآمدهای نفتی،کسری بودجه دولت و خالص تغییرات داراییهایخارجی بانک مرکزی با سطح قیمتها و تورم رابطه بلند مدت نیز وجود دارد؟در بخش بعدی اینموضوع براساس تحلیل همانباشتگی مورد بررسی قرار خواهد گرفت."