Abstract:
شعر فارسی عموما به دو حوزة تقابلی کلاسیک/ نو تقسیم می¬شود. این تقابل که با تأکید بر گسست تاریخی، بسیاری از امکانات شعر کلاسیک فارسی را به حاشیه می¬راند، به¬مثابه یک گفتمان قابل بررسی است؛ گفتمانی که زمینه¬های معرفتی و سیاسی¬- ¬اجتماعی آن در آراء بسیاری از روشنفکران ایرانی دیده می¬شود، اما در نوشته¬های مهم¬ترین شاعران نوگرا، به حوزة بوطیقایی شعر گره خورده¬است. این مقاله به تحلیل انتقادی وجوه گفتمانی نگاه نوگرایان به شعر کلاسیک، با تأکید بر آراء نیما یوشیج، احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث می¬پردازد و نشان میدهد که نوگرایان برای هویت¬بخشی به شعر نو، با استفاده از استراتژی¬های زبانی خاص و در رویکردی تقابلی، با تکرار و بازتولید احکامی قطعی و بدیهی، تقلیل وجوه مختلف شعر کلاسیک و نفی تنوعات آن، غیریتسازی و کتمان تاریخمندی، سوء تشخیص تفاوت¬ها و...، تلقی جمود و ایستایی در شعر کهن را طبیعی¬سازی کردند؛ چنانکه بسیاری از آراء و پیشفرض¬های آنان به حوزه¬های دیگر، ازجمله نقد ادبی و پژوهشهای دانشگاهی تسری یافتهاست.
Machine summary:
اين تقابـل کـه بـا تأکيـد بـر گسست تاريخي ، بسياري از امکانات شعر کلاسيک فارسي را به حاشيه مـي رانـد، بـه مثابـه يـک گفتمان قابل بررسي است ؛ گفتماني که زمينه هاي معرفتي و سياسي - اجتماعي آن در آراء بسياري از روشنفکران ايراني ديده مي شود، اما در نوشته هاي مهم ترين شاعران نوگرا، به حوزة بوطيقـايي شعر گره خورده است .
اين مقاله به تحليل انتقادي وجوه گفتماني نگاه نوگرايان به شعر کلاسيک ، با تأکيد بر آراء نيما يوشيج ، احمد شاملو و مهدي اخوان ثالث مي پـردازد و نشـان مـي دهـد کـه نوگرايان براي هويت بخشي به شعر نو، با استفاده از استراتژي هـاي زبـاني خـاص و در رويکـردي تقابلي ، با تکرار و بازتوليد احکامي قطعي و بديهي ، تقليل وجوه مختلـف شـعر کلاسـيک و نفـي تنوعات آن ، غيريت سازي و کتمان تاريخمنـدي ، سـوء تشـخيص تفـاوت هـا و...
اگرچه روشنگراني چون فتحعلي آخوندزاده و ميرزا آقاخان کرماني ، نقد شـعر کلاسيک فارسي را به مثابه يک گفتمان ١ آغاز کردند،(١) اما شـاعران نـوگرايي چـون نيمـا يوشيج و احمد شاملو، در جهت هويت بخشي به شعر نو و تبيين امکانـات آن و بـا اتخـاذ رويکرد تقابلي ، دامنة انتقادها را به مسائل بوطيقايي شعر کلاسيک کشـاندند و بـه دليـل جايگاه خود در عرصة شعر، به شکلي گسـترده بـر شـاعران جـوان ، تحـولات شـعر نـو و جريان هاي نقد و پژوهش ادبي تأثير نهادند.