Abstract:
نوشتار حاضر تأملی است تحلیلی و انتقادی بر بخش نخست از شروح دفتر سوم شاهنامه (داستان سیاوش) در شرحهای خالقی مطلق، کزازی و جوینی. این نوشتار مقایسة شرح ابیاتی است از این پژوهشگران و معرفی شیوههای شروح آنها و احیانا سهو و لغزشهایی که در گزارش متن دچار شدهاند. به بیان دیگر، کوشیدهایم نشان دهیم که ماجرای تفسیر و گزارش شاهنامه ماجرایی است پایانناپذیر و پیوسته گامهای تازهای برای رسیدن به فهم دقیقتر ابیات مبهم این اثر گرانسنگ، برداشته میشود. در ابیات انتخاب¬شده، سعی کردیم در مواردی که تفسیر سه شارح با یکدیگر اختلاف فراوان دارد، با بهرهگیری از تحلیل و استناد، شرح و تفسیر برتر، برگزیده و ارائه شود. در این مختصر پاره¬ای از نقدهای شروح معتبر شاهنامه، به لحاظ جامعیت و مطرح بودن در محافل دانشگاهی، به¬ویژه شرح اندیشمندانه و عالمانة استاد خالقی مطلق آمدهاست.
Machine summary:
٣- نقد و بررسي معاني ابيات ١- پس از پيشنهاد سودابه به شاه براي فرستادن سياوش به شبسـتان ، سـياوش بـا ايـن پيشنهاد مخالفت مي کند، اما درنهايت چون قصد نافرمـاني از پـدر يـا شـاه را نـدارد، بـر خلاف ميل باطني خود پيشنهاد را مي پذيرد و با خود چنين مي گويد: ســياوش چنــين گفــت کــز بامــداد بيـــايم کـــنم هرچـــه او کـــرد يـــاد (فردوسي ، ١٣٧٠: ٢/ ٢٦٦) در يادداشت هاي شاهنامه ، ذيل اين بيـت چنـين آمـده اسـت : «اگـر بـه پيـروي از ف [نسخة فلورانس ، مورخ ٦١٤] و دو دستنويس ديگر، گفت را بپذيريم ، معني بيـت چنـين مي شود: سياوش گفت بامداد مي آيم و هرچه او گفت ياد مي کنم (مي گـويم )، کـه معنـي درستي ندارد.
٣- پس از اينکه سودابه سياوش را متهم به خيانـت مـي نمايـد و بـه دروغ او را سـبب سقط جنين خود معرفي مي کند، کيکاووس با خويشتن مي انديشد: نگــه کــرد بايــد بــدين در نخســت گوايي دهـد دل چـو گـردد درسـت (فردوسي ، ١٣٧٠: ٢/ ٣٦١) در يادداشت هاي خالقي معني بيت بالا چنين است : «چو يعني چگونه ، چطور: در اين کار بايد نخست تأمل و بررسي کرد تا دل گـواهي دهـد کـه راه حـل آن چگونـه اسـت » (خالقي مطلق ، ١٣٨٠: ٥٨٦).