Abstract:
در این نوشتار درباره نظر مشهور و رایج نحوه نزول آیات مکی و مدنی بحث شده که معتقد است از خصوصیات و ممیزات اصلی آیات و سور مکی و مدنی این است که آیات اعتقادی و اخلاقی بیشتر در مکه و آیات احکام در مدینه نازل شده اند. نویسنده ابتدا اصل این دیدگاه را از زرکشی تا آثار متاخر و معاصر رصد کرده است و در ضمن آن برخی از نتایج منفی این نظر را در بیان برخی از مستشرقان و مستغربان و غیر ایشان برشمرده است. بعد از آن پس از روشن ساختن دو مبنای ترتیب نزول و وحدت یا پیوستگی نزول سوره های قرآن به عنوان مبانی اصلی مدعای نویسنده، ابتدا ثابت شده است که این سه دسته آیات هم در سوره های مکی و هم در سوره های مدنی آمده اند و بعد از آن، این فرضیه تبیین شده است که هر چند هر سه دسته آیات در مکه و مدینه نازل شده اند، در مکه سیر از اعتقادات به اخلاق و احکام بوده است و در مدینه بالعکس از احکام به اخلاق و بعد اعتقادات. همچنین روشن شده است که مراد از سیر متفاوت، تفاوت در سیر نزول نیست؛ بلکه یا اغلبیت است یا اولویت. تفاوت عمده ذکر شده دیگر این است که محتوای هر یک از این سه دسته آیات در مکه و مدینه با یک دیگر متفاوت است؛ به این صورت که در مکه بیشتر فردسازی و گروه سازی مد نظر است و در مدینه جامعه سازی و جهانی سازی. نمونه هایی چند در موضوعات عقاید، اخلاق و احکام نیز در سیر نزول پیگیری شده اند. در همین راستا به اثبات رسیده است که تفاوتهای مطرح شده به معنای جدایی وحی مکه و مدینه از هم نیست، چیزی که خود موضوع نقد این نوشتار است؛ بلکه نزول این معارف، یک سیر به هم پیوسته و تکاملی داشته است.
Machine summary:
این نوع نگاه به نحوه تعلیم این سه دسته آموزه ها موجب شده است که از یکسو برخی از قرآن پژوهان ، در مواجهه با آیاتی مثل آیات الأحکام واقع در سور مکی آنها را مستثنی کرده ، در شمار آیات نازل در مدینه به شمار آورند؛ مانند استثنا کردن آیات ١٥١ تا ١٥٣ سوره «انعام »: «فهی مکیۀ إلا ثلاث آیات منها نزلت بالمدینۀ» (سیوطی ، ٣٩/١؛ ابن عقیلۀ، ٢٢٣/١) و آیه ١٢٦ سوره «نحل » (سیوطی ، ٦٠/١) و آیه ٢٠ سوره «مزمل » (خامه گر، ٢٦) و از سوی دیگر برخی مانند دکتر محمود محمد طه رئیس حزب جمهوری سودان در حدود دهه نود میلادی گمان کنند که آیات مکی به جهت اشتمال بر اصول دین (اعتقادات )، اسلام حقیقی و حقیقت اسلام است ، ولی آیات مدنی فروع دین (احکام ) و تنها خاص آن دوران و تابع شرایط آن زمان و مکان بوده است و چیزی نیست جز تطبیق اسلام در زمان و مکانی خاص که قابل اجرا در سایر زمانها و از جمله عصر حاضر نیست .
ذکر این مطلب نیز لازم است که ذکر هر سه دسته معارف هم در مکه و هم در مدینه مورد توجه برخی از مفسران و قرآن پژوهان بوده است ، چنان که در لابه لای تفسیر سید قطب می توان نشانه هایی را سراغ گرفت مبنی بر اینکه برخی احکام فقهی در آیات و سور مکی مطرح شده اند، هر چند در مواردی از آنها به امرها و نهی هایی تعبیر می کند که بعد از عقاید و پیش از ورود به تکالیف و واجبات باید به آنها پرداخته شود (١٢٢٩/٣).