چکیده:
از آنجایی که منطقهگرایی به معنای بذل توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص است، کشورها برای عضویت و شکل دهی به سازمانهای منطقهای و تحقق منافع و ایده آلهایشان به مناطقی توجه میکنند که بیشترین وابستگی اقتصادی، سیاسی- امنیتی و فرهنگی را به آن داشته باشند. در واقع، دولتها سازمانهای منطقهای را براساس اولویتهای منطقهای و دیدگاههای ژئوپلیتیک خود بر میگزینند. در این پژوهش با استفاده از ساختار فضائی نظریه سیستم ژئوپلیتیک جهانی، به بررسی جایگاه کشورهای سازمان همکاری شانگهای و نیز ایران در قلمرو ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیک پرداخته شده و زمینههای جغرافیایی و اولویتهای منطقهای اعضای آن مشخص گردیده است. در نهایت دیدگاههای ژئوپلیتیک چین و روسیه به عنوان دو قدرت اصلی این سازمان و ایران به عنوان عضو ناظر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است نشان میدهد که بر خلاف روسیه و چین که شکل دهی و عضویت در این سازمان بر اساس اولویتهای منطقهای و دیدگاههای ژئوپلیتیک آنها صورت پذیرفته است، عضویت ایران در این سازمان انطباق چندانی با اولویت منطقهای و هویت ژئوپلیتیک آن ندارد.
خلاصه ماشینی:
تحلیل اولویت های منطقه ای و دیدگاه های ژئوپلیتیک در شکل دهی به سازمان های منطقه ای (نمونه موردی : سازمان همکاری شانگهای ) هادی اعظمی ١ سید هادی زرقانی ٢ علی اکبر دبی 3 ری چکیده از آنجایی که منطقه گرایی به معنای بذل توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص است ، کشورها برای عضویت و شکل دهی به سازمان های منطقه ای و تحقق منافع و ایده آل هایشان به مناطقی توجه می کنند که بیشترین وابستگی اقتصادی ، سیاسی - امنیتی و فرهنگی را به آن داشته باشند.
در این پژوهش با استفاده از ساختار فضائی نظریه سیستم ژئوپلیتیک جهانی ، به بررسی جایگاه کشورهای سازمان همکاری شانگهای و نیز ایران در قلمرو ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیک پرداخته شده و زمینه های جغرافیایی و اولویت های منطقه ای اعضای آن مشخص گردیده است .
در واقع ساختار اقتصادی اعضای سازمان همکاری شانگهای به جز چین و تا حدودی روسیه دارای ماهیت قاره ای و بسته است و به رغم تلاش کشورهای حوزه دریایی برای وارد کردن کشورهای آسیای مرکزی به نظام بازار آزاد و تجارت جهانی این امر به دلایل ساختارهای اقتصادی باقی مانده از دوره شوروی و ویژگی های جغرافیایی منطقه تحقق نپذیرفته است .
علاوه بر این روابط پیچیده چین و اسرائیل که در سال های اخیر ابعاد گسترده تری یافته است از دیگر عواملی محسوب می شود که با وجود خصومت استراتژیک ایران و اسرائیل امکان گسترش روابط راهبردی تهران و پکن را با ابهام مواجه می سازد (غفاری و شریعتی ، ١٣٨٧، صص ٩١-٩٠) بنابراین مشاهده می شود که منطقه آسیای مرکزی به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی -امنیتی از اولویت های چین برای شکل دهی به سازمان های منطقه ای به شمار می آید.