چکیده:
در این مقاله با نگاه نقد بیرونی، آن هم با توجه با مبانی انسانشناختی اسلام و نیز بر اساس آیات و روایات به نقد اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال مبتنی بر مبانی انسانشناختی آن پرداخته و به این نتیجه دست یافته ایم که برخی از اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال به صورت جزئی با مبانی اسلام سازگار است و برخی نیز با اسلام سازگار نیست و برخی دیگر نیز کاملا با آنچه در اسلام مطرح است در تضاد است و در تربیت اسلامی با اصولی کاملا ضد اصول تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال رو به رو هستیم.
خلاصه ماشینی:
"١ ـ اصل غایت زدایی از اهداف تعلیم و تربیت فمینیسم لیبرال، چنانکه در بحث مبانی آن به اثبات رسیده اسـت (حسـینی زاده ، ١٣٩٠)، نـه تنهـا غایتی برای عالم قائل نیست که بر اهداف دنیوی و نفی اهداف غایی و اخـروی در تعلـیم و تربیـت تأکید دارد و آن را به عنوان اصل در نظر میگیرد؛ این در حالی است که بر اسـاس بیـنش اسـلامی اولا انسان مرکب از جسم و روح است (٢) و اصالت انسان به روح اوست و با وجود روح است کـه جسم هم زنده است ؛ زیرا روح مجرد است و پـس از مـرگ جسـم بـاقی مـی مانـد و هرگـز از بـین نخواهد رفت ؛ هم پیش از این جهان بوده است و هم پس از آن خواهـد بـود تـا روزی کـه خـدا را ملاقات کند: «إنا لله وإنا إلیه راجعون » (بقره/١٥٦).
فمینیسم لیبرال بر اساس مبنای عقل گرایی خود، زن و مرد را در مسئله عقل مساوی مـی دانـد و از اینرو، نه تنها او را قادر بر درک و یادگیری همه موضـوعات و ورود بـه همـه قلمروهـای علمـی میداند، بلکه معتقد است که باید در همه زمینه ها نیز وارد شـوند؛ ایـن در حـالی اسـت کـه انسـان، علاوه بر عقل دارای احساسات و عواطف ، و معمولا چنین است که هر چـه احساسـات و عواطـف انسانی تقویت شود، عقل خود را کمتر نشان میدهد؛ چنانکه امیرالمؤمنین (ع ) فرمود: أکثـر مصـارع العقول تحت بروق المطامع (نهج البلاغـه : ٣٩٨) و هـر چـه عقـل انسـانی تقویـت شـود احساسـات و عواطف او تضعیف خواهد شد مگر اینکه با دقت و توجه و از طریق تمرین هر دو را تقویت کنـیم ."