خلاصه ماشینی:
"برخی نظریه پردازان پست مدرن مانند ریدینگز و گرین بر اساس تحلیلی که از رشد فرهنگ جهانی و کاهش نقش دولت ملت دارند،معتقدند دانشگاه دیگر«انسجام فرهنگی و ملی»خود را از دست داده است یا به زودی از دست خواهد داد( Green ,1997:171 )؛اما در عین حال شواهد بسیاری نشان میدهد جهانی شدن با کمک تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی باعث«مرکز زدایی»یعنی کاهش انحصار کشورهای غربی در تصاحب دانش علمی،از ظرفیتهای علمی در جهان شده است.
درباره تأثیرات سیاسی جهانی شدن بر مؤسسات آموزش عالی دو مسئله عمده وجود دارد:نخستین مسئله این است که آیا کاهش نقش دولت و افزایش قدرت فرایندهای جهانی شدن به معنای بازنگری در رسالت اجتماعی دانشگاه نیز است؟ مسئله دوم به ماهیت شکلگیری دانشگاهها مربوط میشود،زیرا اصولا مسئله «قدرت و دانش»در سطح ملی موجب شد که دانشگاهها،آموزش دانشجویان، حمایت از فرهنگ ملی و تربیت شهروندان معتقد به آرمانها و اهداف ملی را هدف خود قرار دهند و بر این اساس شکل بگیرند؛اما در حال حاضر در سطح جهانی رویکردهای جهانی«قدرت-دانش»جدیدید هویدا شده و ماهیت قدرت و عوامل پدیدآورنده آن دگرگون شدهاند؛از اینروست که ماهیت دانش و ویژگیهای آن نیز ضرورتا مستلزم بازنگری است(امین اسماعیلی،1383:354).
اگر تغییر در نقشهای دولت و کوچک شدن ابعاد آن را«سیاستگذار»، «تسهیلکننده»و«همکار»در نظر بگیریم،ممکن است به این نتیجه برسیم که در آینده نزدیک مؤسسات آموزش عالی نخواهند توانست همانند گذشته تابع سیاستهای دولتها باشند و نیز از کمکهای گسترده مالی دولتها برخوردار شوند؛چرا که بخش اعظم اعتبارات مالی دانشگاهها را به طور سنتی دولتها تأمین میکنند."