چکیده:
اتخاذ راهبرد کسب مستقیم قدرت با سلاح دیانت توسط روحانیت
شیعه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولی بنیادین در ایران به شمار
میآید. مقاله حاضر پاسخ به این سؤال که چرا از بین اقشار مختلف
اجتماعی ایران، روحانیان حاکمیت را به دست گرفتند، را در «منابع
قدرت آنان» جستوجو میکند. بر این اساس پس از ارائه تعریف
و تاریخچه روحانیت و مناسبات آن با دولت در ایران معاصر
مؤلفههای زیر را، منابع قدرت این نهاد تلقی کرده و مورد بررسی قرار
داده است: مکتب و ایدئولوژی، سازمان و تشکیلات، نهاد مرجعیت
و ولایت فقیه، استقلال مالی، اخلاقی و علمی، شخصیت کاریزماتیک
علما، مردمی بودن، مهدویت، مرجعیت قرآن و سنت و ظرفیت تفسیر
پذیری آنها، اجتهاد، الگوی کربلا و ... .
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس پس از ارائه تعریف و تاریخچه روحانیت و مناسبات آن با دولت در ایران معاصر مؤلفههای زیر را، منابع قدرت این نهاد تلقی کرده و مورد بررسی قرار داده است: مکتب و ایدئولوژی، سازمان و تشکیلات، نهاد مرجعیت و ولایت فقیه، استقلال مالی، اخلاقی و علمی، شخصیت کاریزماتیک علما، مردمی بودن، مهدویت، مرجعیت قرآن و سنت و ظرفیت تفسیر پذیری آنها، اجتهاد، الگوی کربلا و ...
این مقاله با تأکید بر این اصل که کسب قدرت بدون داشتن قدرت ممکن نیست، و با فرض گرفتن این نکته که روحانیت شیعه در بین اقشار مختلف اجتماعی در ایران قدرتمندترین گروه جامعه بوده است، متغیر اصلی در حاکمیت آنان را در منابع عظیم، متعدد و متنوع قدرتی میبیند که نسبت به دیگر طبقات اجتماعی، از آن برخوردار بودند.
در چنین شرایطی، پیروزی ایل قاجار و اهتمام آنها به مذهب شیعه، با توجه به نیاز دولت جدید به کسب مشروعیت از طرف روحانیت، هرچند در ابتدا دین و دولت را به هم نزدیک کرد و علما به ویژه در عصر فتحعلی شاه به ارکان قدرت نزدیک شدند، اما با شکست ایران در جنگهای سیزده ساله با روسیه، به دلیل این که هر یک از این دو نهاد اقتدار، دیگری را مسؤول شکست معرفی میکرد، واگرایی روحانیت از دولت آغاز شد.
31 نتیجه این که روحانیت شیعه در ایران برخلاف سایر اقشار اجتماعی، از منابع قدرت عظیم، متعدد و متنوعی برخوردار بودند که با بهرهگیری از آنها موفق به بسیج سیاسی مردم در جریان انقلاب اسلامی ایران گردیده و پیشتاز مبارزات انقلابی شدند و سرانجام نظام حاکم را مستأصل کرده، خود قدرت را به دست گرفتند."