خلاصه ماشینی:
"علیت و اخلاق از منظر غزالی و کانت محمد عطاران (عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم تهران) مقدمه اگر برنامه درسی را مجموعه تجربههایی بدانیم که فرد در محیط آموزشی کسب میکند(آیزنر 1985،ص 5)،از جمله آن تجربهها،باید تجربههای اخلاقی را به شمار آورد که در قالب تربیت اخلاقی( Moral Education )از آن نام برده میشود.
ولی او نیز همچون«غزالی»،در درمان امراض نفسانی بر آن است که«کمک خداوند را باید طلب نمود تا توفیق در تربیت اخلاقی تضمین شود؛چرا که این تلاش با توفیق الهی دو چندان میشود و کس بدون یکی به آن دیگری نمیتواند دست یافت»(ابو القاسم 1983،ص 95).
به نظر«کانت»دو عنصر است که به شناخت جهان پدیداری کمک میکند:یکی احوال خارجی که تا آنها را از راه حواس درک نکنیم نمیتوانیم بدانیم؛این را«ماده شناخت»مینامیم و دیگری احوال درونی خود انسان است،مانند ادراک حسی رویدادها به منزله فرآیندهای تابع قانون خلل ناپذیر علیت،بدان گونه که در زمان و مکان روی میدهد(همان، صص 380-381).
«غزالی»ضرورت را از علیت نفی میکند تا قدرت خداوند را در خلق هر حادثهای ممکن بداند و تربیت اخلاقی را منوط به قدرت تأثیر گذار خداوند میکند و سعی آدمی را در عادت به احکام اخلاقی موکول به توفیق و لطف خداوند میکند و در نهایت در عرصه اخلاق،تبعیت محض را از انسان میطلبد؛ولی«کانت»در عین آن که ضرورت علی را به حسب تفسیر خود باور دارد و از سویی میان نظام اخلاقی مورد نظر خویش و ضرور پیش گفته ناهماهنگی میبیند،میگوید:«آزادی اراده و لزوم طبیعت با یکدیگر ناسازگار مینماید»."