چکیده:
اگر فرآیند ادراک را حاصل تعامل سه عنصر فاعلشناسا، متعلقشناسایی
و شناخت بدانیم، بسیاری از نظریات مطرح شده در حوزة اندیشة اسلامی در
خصوص علم و ادراک را میتوان حول محور دو نسبت موجود بین سه عنصر یاد شده
سازماندهی کرد. تعدادی از نظریات مهم عهدهدار تبیین نسبت علم و ادراک و
محکیعنه آن است و برخی از نظریات ناظر به رابطه ادراک با فاعلشناسایی
است. نظریة «اتحاد عاقل و معقول» از آن دسته نظریاتی است که به رابطة
اخیر راجع میشوند. در این مقاله، نظریة اتحاد عاقل و معقول از منظر تاریخی
مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده قبل از گزارش تاریخی، اصطلاحات و
مفاهیم مأخوذ در عنوان بحث را ایضاح نموده است.
خلاصه ماشینی:
پیش از بررسی سیر تاریخی نظریة «اتحاد عاقل و معقول» لازم است، ابتدا، اصطلاحات محوری این بحث را که عبارت است از سه واژة «اتحاد»، «عاقل» و «معقول» بررسی کنیم، زیرا هر یک از این واژهها در ادبیات فلسفی ما به صورت مشترک لفظی برای معانی متعدد استعمال شده است.
اما اینکه گفتیم فرض یاد شده قائلی ندارد، به این دلیل است که ملاصدرا و دیگر قائلان به نظریة اتحاد عاقل و معقول، گذشته از قوانین گفتاری در کاربرد واژة «اتحاد» در بیان نظریة مورد بحث، صریحاً اتحاد مورد نظر خود را تعریف کردهاند.
اتحاد مورد نظر ملاصدرا در نظریة اتحاد عاقل و معقول، در آغاز فرآیند شناخت که جنبة انفعالی نفس صبغة غالب آن است، از نوع اتحاد ماده و صورت است و در مرحلة فاعلیت نفس، این اتحاد از نوع اتحاد حقیقت و رقیقت میباشد ] صدرالدین شیرازی 1981 ج 3: 324، 325؛ چاپ سنگی: 211 ـ 212 [ .
صدرا نیز در اسفار به صعوبت این مسأله اشاره میکند، آنگاه سخن از مکاشفهای به میان میآورد که ضمن آن نظریة اتحاد عاقل و معقول به او الهام شده است ] صدرالدین شیرازی 1981 ج 3: 312 ـ 313 [ .
استاد مهدی حائری یزدی در دو کتاب علم کلی و کاوشهای عقل نظری و همینطور در طیّ مقالهای که در مجلة مقالات و بررسیها ی دانشکدة الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران به چاپ رسانده، از نظرگاه متفاوتی این نظریه را تحلیل کرده است.