چکیده:
در سال های اخیر صرف یکی از بحث برانگیزترین حوزه ها در دستور زایشی بوده است و مطالعات مختلف در زبان های گوناگون نظریه ها و رویکردهای متفاوتی را در این حوزه در پی داشته است. در این مقاله، سعی بر آن داریم که فرایند تکرار (reduplication) را در زبان فارسی از دیدگاه نظریه بهینگی (optimality theory) بررسی کنیم و ببینیم چگونه می توان این فرایند را، که در زبان فارسی فرایندی زایا برای ساخت واژه است و انواع متفاوتی دارد، در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی، که به نظریه تناظر (correspondence theory) مشهور گشته است، تحلیل و توصیف کرد. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن است که با مرتبه بندی ( ranking ) محدودیت های (constraints) جهانی مطرح در نظریه بهینگی می توان ساخت انواع فرایند تکرار در زبان فارسی را با توجه به الگوی خاص آنها و معنایی که از آنها برداشت می شود تبیین کرد.
In recent years, morphology has been one of the most debated areas of study in generative grammar, so that different researches on different languages have led to various approaches and theories in the field. This article aims at studying a productive word-formation process in Persian, i.e. reduplication, from the point of view of one of the latest approaches in generative grammar, i.e. Optimality Theory. We attempt to analyze the structure of some types of (total and partial) reduplication in Persian in the framework of Standard Optimality Theory, also known as Correspondence Theory. The results of the study indicate that in different contexts, a particular type of faithfulness or markedness constraints is required to describe the structure of each type of reduplication in Persian, based on the pattern they depict and the meaning they convey.
خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل(11)نشانه دکمه (چ)ابزار حرکت جهت نمایش جا و مکان:این ابزار محل مرتبط با مفهوم را از طریق حرکت دستها نمایش می دهد:برای نمونه در نشانه ریش(شکل 12)حرکت مستقیم و رو به پایین دست به منظور اشاره به محل مرتبط با مفهوم ریش است.
در این موارد نشانههای اشارهای نیز میتوانند به دو روش اصلی نقش زمان را در معنای مفاهیم نمایش دهند: (الف)ابزار زمان جهت نمایش همزمانی حرکت مفهوم:در برخی نشانهها مانند نشانه کشیدن(شکل 14)حرکت دستها باید به صورت همزمان انجام گیرد.
در زبان اشارهای خانگی فاطمه این کار به دو شیوهی زیر انجام شده است: (الف)ابزار جا و مکان جهت نمایش محل مرتبط به مفهوم(بدون اشاره):زمانی که برای مشخص کردن محل مرتبط با مفهوم مورد نظر،نشانهی مربوط را در محل مرتبط با آن تولید میکند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل(16)نشانه دستبند (ب)ابزار جا و مکان جهت نمایش محل مرتبط به مفهوم(با اشاره):گاهی اوقات برای مشخص کردن محل مرتبط با مفهوم مورد نظر به طور مستقیم به آن محل اشاره میشود.
J,yasT dna J,iaT nI",tnuocca otni yticinoci gnikaT:egaugnal ngis naciremA .
در بخش سوم به بررسی پوچواژه در زبان فارسی میپردازیم و واژۀ«این»را در جملات مربوط با ملاکهای مورد اشاره میسنجیم و نشان میدهیم که این عنصر دارای هیچ یک از ویژگیهای ذکر شده برای معرفهای اشاری نیست و در نتیجه یک پوچواژه است.
4. بررسی پوچواژه در زبان فارسی در این بخش با استفاده از ملاکهای ذکر شده در بخشهای قبل که خاص زبان فارسی هستند،به همراه ملاکهای دیگر،از جمله صورتهای مکاننما و امکان استفاده از واژه«کدام»که به طور خاص مفهوم اشاره را مورد پرسش قرار میدهد،سعی خواهیم کرد وضعیت عنصر«این»را در جملات(16)و(17)مشخص کنیم."