چکیده:
مواضع جدلی را ارسطو و مشائیان به منزلۀ «اصول مناظره» بهکار میگرفتند ولی ابنسینا کارکرد آنها را به «مغالطات تعریف» دگرگون ساخته است. این یکی از برجستهترین نوآوریهای ابنسیناست که پویایی اندیشة منطقی او و استقلال آن از منطق ارسطو و مشائیان را بهخوبی نشان میدهد، با این حال تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است. این نوآوری از یک سو با «هدفگرایی منطقی» او، و از سوی دیگر با منطقنگاری دوبخشیاش پیوند دارد. منظورم از هدفگرایی منطقی ابنسینا باور او به این دیدگاه است که هدف منطق درستاندیشی و پرهیز از نادرستاندیشی است و هر بخش از منطق ارسطویی که در راستای یکی از این دو هدف نیست یا باید کنار نهاده شود، مانند خطابه و شعر، یا باید تغییر کارکرد دهد، مانند جدل. در منطقنگاری دوبخشی، منطق تقسیم میشود به نظریة تعریف و نظریة استدلال. اکنون اگر این نوآوری ابنسینا یعنی «تبدیل مواضع جدلی به مغالطات تعریف» را در کنار این دیدگاه ارسطویی بگذاریم که «ابطالهای سوفیستی (سفسطهها) همگی مغالطات قیاسیاند»، آنگاه به موازات نظریة تعریف و نظریة استدلال، مغالطات هم تقسیم میشوند به مغالطات تعریف و مغالطات استدلال. این نوآوری ابنسینا همگام با رشد دو ایدة «منطق دوبخشی» و «هدفگرایی»، بهتدریج در الشفاء، النجاة، الحدود، منطق المشرقیین، و الاشارات رشد میکند.
خلاصه ماشینی:
منظورم از هدف گرایی منطقی ابن سینا بــاور او بـه ایـن دیــدگاه اسـت کـه هــدف منطــق درسـت اندیشــی و پرهیـز از نادرست اندیشی است و هر بخش از منطق ارسطویی که در راستای یکی از این دو هدف نیست یا باید کنار نهاده شود، مانند خطابه و شعر، یا باید تغییر کارکرد دهد، مانند جدل .
منطق النجاة و الاشارات برجسته ترین نمونه های دستة دوم انـد کـه در آن ها برهان و سفسطه با همان کارکرد ارسطویی شان آمده اند ولی از میان سه صناعت دیگر، خطابه و شعر یک سره کنار گذاشته شده اند و جدل نیز، چنان که در بخش ٦ به بعد روشـن خواهم کرد، تغییر کارکرد داده است .
٩. پیوست چنان که بارها در متن مقاله گفته شد، مدعای اصلی مقالة پیش رو این اسـت کـه ارسـطو و مشائیان مواضع جدلی را چونان اصول مناظره به کـار مـی گرفتنـد ولـی ابـن سـینا در پرتـو هدف گرایی خویش در منطق و در چهارچوب منطق نگاری دوبخشی ، کـارکرد آن هـا را بـه مغالطات تعریف دگرگون ساخت .
٤. ٩ دستة دیگری از سنجه های ابن سینا خاصة مفرد را، با چشم پوشی از ایـن کـه در تعریف جای می گیرد یا نه ، می آزمایند که نخستین آن ها این است کـه «آیـا [خاصـه ] بـرای [چیزی ] غیر از آن چیز [مخصوص ١٦] وجود دارد، که اگر وجود داشته باشد خاصه نیست » (ابن سینا، ١٣٢٨: ٥٣).