چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل اندیشهی فلسفی نقوش هندسی گچبریهای قرون نخستین اسلامی میباشد. اندیشهی فلسفی یونانی، به خصوص فلسفهی افلاطون و فیثاغورث از جمله علومی است که بر تفسیر و تحلیل نقشمایههای هنر اسلامی اثرگذار بوده است. مستندات پژوهش، آثار معماری به خصوص گچبریهای گنجینهی اسلامی موزهی ملی ایران است. پژوهش حاضر با استفاده از توصیف، تحلیل و مقایسه تطبیقی اطلاعات گردآوری شده به صورت میدانی و کتابخانهای در پی پاسخ به این پرسش است، که بازتاب فرایند علمی قرون نخستین اسلامی در هنر ایران، به خصوص در نقوش هندسی گچبری چگونه قابل تبیین است. فرضیه مبتنی بر آن است که تعاملات علمی مسلمانان در اوایل اسلام باعث غنیتر شدن تعبیر و تفسیر نقوش هنر اسلامی به ویژه گچبری شده است. این تحقیق، نشان میدهد مضامین نقشمایههای گچبری اوایل اسلام، ترکیبی از مضامین فلسفی یونانی و اسلامی است که نشأت گرفته از تعاملات علمی رایج در اوایل دورهی اسلامی بوده است. پژوهش حاضر از جمله، نخستین تلاشهایی است که برای روشنشدن وضعیت جغرافیای اداری ایالت پارس در دورهی ساسانی، صورت گرفته است. ایالت پارس، نه تنها مرکزیت مذهبی و سیاسی ساسانیان محسوب میشد، بلکه یکی از مناطق مهم و راهبردی به لحاظ اداری نیز به حساب میآمد. علاوه بر متون دست اول تاریخی و کتیبههای پهلوی دورهی ساسانی، جغرافینگاران قرون اولیه اسلامی نیز توصیفاتی از تقسیمات اداری ایالت پارس به دست میدهند. با این رویکرد، میتوان تصویری از نظام اداری پارس به عنوان زیر مجموعهای از نظام اداری سرزمین ساسانی را در حد امکان بازسازی کرد. نتایج پژوهش، نشان میدهد که ایالت پارس دارای نظام اداری سازمانیافته به تناسب تقسیمات کشوری و دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده است. چنانچه هر یک از واحدهای اداری این نظام سازمانیافته، به فراخور گستره جغرافیایی و کارکرد سیاسی، حائز درجهای از اهمیت بوده و تحت نظارت مقامی خاص اداره میشد. روش بهکار رفته بهمنظور دستیابی به نتایج مطلوب و منسجم، استفاده از منابع دستاول تاریخی، علاوه بر بهرهگیری از پژوهشهای تاریخی مستند میباشد.
The goal of this research is to study and analyze the philosophical thought of geometric motifs in plaster mouldings of early Islamic centuries. Greek Philosophical thought، especially philosophy of Plato and Pythagoras is among the sciences which had been affected the interpretation and analysis of the Islamic art motifs. This research documents are the works of architecture، especially plaster mouldings of Islamic treasure of National Museum of Iran. In This research، the authors tried to answer the question on the reflection of the scientific process of early Islamic centuries in the art of Iran، especially in the case of geometric motifs of plaster mouldings by description، analysis and comparison of the data which has been collected by field and library searches. Based on the hypothesis of this study، the scientific interactions of Muslims in the early Islamic era made the interpretation of the motifs of Islamic are، especially the plaster mouldings، richer.
This research shows that the themes of the motifs of the early Islamic era are a combination of Islamic and Greek themes which had been emanated from the common scientific interactions in the early Islamic period.
خلاصه ماشینی:
2 به نوشتهی تیتوس بورکهارت: «در بیان محتوای این نقوش؛ نبوغ هندسی که با این قدرت در هنر اسلامی جلوه میکند مستقیما از آن نوع تفکر سرچشمه میگیرد که مخصوص اسلام است و اساطیر (بیولوژیک) نیست، بلکه انتزاعی است و باید توجه کرد که هیچ تمثیل و رمزی در جهان مشهودات برای بیان پیچیدگی درونی وحدت و انتقال از وحدت تقسیم و تکثیر ناپذیر «وحدت در کثرت » و «کثرت در وحدت» بهتر از سلسله طرحهای هندسی در یک دایره و یا کثیر الاسطوحهای یک کره نیست» 3 دلیل دوم برای توسعه و گسترش هنر هندسی، پیشرفت و جایگاه علم هندسه در دنیای اسلام بود.
در این شرایط، اندیشههای هستیشناسانهی افلاطون و فیثاغورثیان از جهان آفرینش و آفریدگار و توسل آنها به نقوش هندسی که در متن به آن پرداخته شد، زمینه گرایش را هرچه بیشتر به سمت عالم عقلانیتی که دین اسلام، مسلمانان را به آن فراخوانده بود، فراهم ساخت.
این منابع عظیم، با توجه به قداست هنر در گسترهی فرهنگی دین اسلام، به زودی درون محیط فکری هنرمندان نیز رخنه کرد و نمود آن، نقوش هندسی چند ضلعی بود که سراسر عظمت و یکتایی پروردگار را برای ذهن متفکر مسلمانان در امور عالم، که معماری و تزئینات مربوط به آن را تمثیلی از ماوراء میدانستند (بخصوص در بناهای مذهبی و تزئینات مربوط به آن) نشان میداد.
این نقوش چند ضلعی که در اوایل اسلام باعث غنیتر شدن تعبیر و تفسیر نقوش هندسی هنر اسلامی، به خصوص در گچبری شد، ترکیبی از مضامین فلسفی یونانی و اسلامی است که نشات گرفته از تعاملات علمی رایج در قرون نخستین اسلام بود.