چکیده:
بحث از قواعد عمومی قراردادها از مهمترین بحثهای حقوق مدنی است که آگاهی
عمیق از آن باعث میشود اسکلت اندیشه حقوقی فرد از استحکامی شایسته برخوردار
گردد. درک زوایای این بحث در گرو اشراف به مفاهیم کلیدی این رشته از دانش حقوق
است و یکی از کلیدیترین این مفاهیم، مفهوم «عقد» است. قانون مدنی که به اجماع
حقوقدانان متخذ از فقه امامیه است، در ماده 183 تعریفی از عقد به دست داده که بسیار
مورد مناقشه و ایراد واقع گردیده است. نویسنده، از مجموع این ایرادات، سه ایراد عمده را
در متن و چند ایراد دیگر را در پینوشت مطرح و سعی نموده با استفاده از پیشینه فقهی
مفهوم عقد به آنها پاسخ گوید. این سه ایراد عبارتاند از: 1. خلط سبب و مسبب؛ 2.
خروج عقود تملیکی؛ 3. خروج عقود معوض از تعریف قانون مدنی. عمدهترین محور
پاسخها را که ناظر به ایراد دوم و سوم میباشد، تبیین تفاوت مفهوم تعهد از نظر
حقوقدانان و فقها و تأثیر آن بر سرنوشت تعریف عقد به تعهد تشکیل میدهد.
خلاصه ماشینی:
"م فرانسه نیز عقد به تعهد تعریف شده است: «عقد، عبارت است از تراضی دو طرف بر تعهد انتقال مالکیت و یا تعهد انجام عمل یا تعهد ترک عمل معین» (25) نتیجه چنین تحلیلی از عقد این است که در حقوق این کشورها، بیع، عقدی عهدی قلمداد شود و تملیکی بودن آن که از مسلمات فقه اسلامی و به تبع آن قانون مدنی است، امری بدیع به شمار آید.
در واقع تعهد در این مقام، به معنای فارسی و متداول آن که عبارت است از «به عهده گرفتن انجام کار» نمیباشد تا ایراد شود که چون در عقود تملیکی پس از انعقاد عقد، کاری برای انجام دادن باقی نمیماند، لذا اخذ مفهوم تعهد در آن بی معنی خواهد بود؛ بلکه در این کاربرد فقهی، تعهد به معنای «قرار گذاردن» و «بنا گذاردن» است؛ یعنی درست همان چیزی که مرحوم محقق اصفهانی نیز به آن تصریح مینمایند.
3. جمعبندی و نتیجهگیری در مورد پاسخ ایراد دوم به عنوان جمعبندی بحث در مقام پاسخ به ایراد دوم میتوان گفت کلمه «تعهد» که توسط فقها و حقوقدانان برای تعریف عقد به کار گرفته شده، به دو معنا استعمال گردیده است: 1 ـ مصطلح حقوقی: در این اصطلاح، تعهد همان معنای فارسی خود را که التزام به انجام دادن کاری است، دارا میباشد.
حال اگر ما معنای دوم عهد و در واقع مفهوم فقهی آن را در نظر آوریم که تعهد و عهد را به «قرار و قرار گذاردن» معنا میکند، نه انجام دادن کاری، پر واضح است که این تعریف شامل عقود تملیکی نیز میشود؛ زیرا مثلا در عقد بیع، تعهد بایع و مشتری به این معناست که با هم قرار میگذارند مبیع از آن مشتری و ثمن از آن بایع باشد."