چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین سبک رهبری با مدیریت تعارض مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-1389 بود که با روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید. جامعه آماری پژوهش مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان به تعداد 141 نفر بودند که 102 نفر نمونه با روش نمونهگیری تصادفی ساده از بین آنها انتخاب شد. جهت گردآوری دادهها از دو پرسش نامه استاندارد سبک رهبری بس و اولیو که سه سبک رهبری: تحـولی، تبـادلی و عدم مداخله را بررسی مینمود و پرسشنامه مدیریت تعارض پوتـنام و ویلسـون استفاده گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها توسط صاحبنظران مورد تایید قرار گرفت. پاپایی پرسشنامهها از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، به ترتیب 84/0 و 85/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و t با دو گروه مستقل) استفاده گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین سبک رهبری تحولی و تبادلی با راهبرد راه حل گرایی، سبک رهبری عدم مداخله با راهبرد عدم مقابله و کنترل معنادار بوده است. ولی بین سبک رهبری تحولی و تبادلی با راهبرد عدم مقابله و کنترل، سبک رهبری عدم مداخله با راهبرد راهحلگرایی رابطه معنادارمشاهده نشد. یافتهها نشان داد سبک رهبری تحولی و تبادلی بر حسب جنس معنادار بوده است ولی برحسب تحصیلات تفاوت معنادار بین گروهها وجود نداشت. در سبک رهبری عدم مداخله بر حسب جنس و تحصیلات تفاوت معنادار بین گروهها مشاهده نشد. همچنین یافتهها حاکی از آن بود که در راهبرد کنترل بر حسب جنس تفاوت معنادار بین گروهها وجود داشت ولی در راهبردهای عدم مقابله و راهحل گرایی بر حسب جنس و تحصیلات تفاوت معنادار مشاهده نشد.
The purpose of the current research was to consider the relationship between leadership styles with high schools manager's conflict management in Esfahan in 2010-2011. The research method was descriptive correlation. The statistical population was 141 people. The method of sampling was simple random sampling. Using the Morgan's table the sample size was 102 people. Two standard Bass & Avolio leadership styles questionnaires Putnam and Wilson's conflict management questionnaire were use. Face and content validity questionnaires were confirmed by experts. The reliability of the questionnaires was of the calculated by Cronbach’s alpha coefficient were respectively 0.84 and 0.85. The descriptive statistic and inferential statistic (Pearson's correlation Pearson's, step by step regression and t with two independent groups) were used data analysis. The results of research showed that correlation coefficient was meaningful between transformational and transactional leadership style with solution– oriented strategy. laissez– faire leadership style with control and non– intervention strategy .But it wasn't observed a meaningful relationship between transformational and transactional leadership styles and control and non– intervention strategy, laissez– faire leadership style with solution– oriented strategy. The results also showed that transformational and Transactional leadership styles have been meaningful in terms of sex but there wasn't a meaningful difference in education between groups. Meaningful difference wasn't observed in terms of sex and education in laissez– faire leadership style between groups. In addition, the results showed that there was meaningful difference in terms of sex in control strategy between groups but it wasn't observed meaningful difference in terms of sex and education in non – intervention and solution oriented strategies.
خلاصه ماشینی:
"کواری (1380) در پژوهشی تحت عنوان "بررسی سبکهای رهبری در بیمارستانهای شیراز و ارائه الگوی مناسب" نتیجه گرفت که بین نحوه عملکرد مدیران و رضایت کارکنان از این نحوه عملکرد با سبکهای اعمال رهبری در بیمارستانهای مورد مطالعه ارتباط معناداری وجود دارد و استفاده از راهبرد راه حل جویی در مدیریت تعارض که بیشتر در مدیران رابطه گرا دیده میشود بیش از سایر روشها مورد استقبال کارکنان قرار گرفت.
ولی زنان بیشتر به تلاش در جهت ایجاد تغییراتی در رفتارهای آینده افراد متمایل هستند و در حل تعارض بیشتر گرایش به استفاده از سبکهای همکاری و مصالحه گرایی (استراتژی راه حل گرایی) دارند و در اولویتهای بعدی به سبکهای اجتناب و تطبیق (استراتژی عدم مقابله) و در حداقل موارد به سبک رقابت (استراتژی کنترل) گرایش نشان دادهاند، در حالی که مردان در جهت رسیدن به نتایج فوری تلاشهای فراوانی را صورت Brewer et al Stanley Hendel et al Goldman میدهند و در اغلب موارد از استراتژی کنترل و سپس استراتژی راه حل گرایی و عدم مقابله استفاده میکنند (به نقل از شریفی و مقامی، 1389 ).
نتایج پژوهش استنلی (2004) که به وجود رابطه مثبت بین رهبری تحولی با تشریک مساعی اشاره دارد، نتایج پژوهش کواری (1380) مبنی بر این که استفاده از راهبرد راه حل جویی مدیریت تعارض که بیشتر در مدیران رابطه گرا دیده میشود بیش از سایر روشها مورد استقبال کارکنان قرار گرفت هم خوانیدارد.
اما یافتههای این بخش با نتایج پژوهش اکبری و همکاران (1384) که به وجود رابطه بین سبک رهبری رابطهگرا و راهبرد کنترل اشاره دارد و نیز نتایج پژوهش نکویی مقدم (1389) مبنی بر این که مدیرانی که نمره ی LPC بالاییدارند (سبک رهبری رابطه مدار) تمایل بیشتری به استفاده از راهبرد مدیریت تعارض عدم مقابله و در درجه بعد راه حل گرایی دارند، هم خوانی ندارد."