چکیده:
از دیرباز شمار زیادی از فیلسوفان کوشیدهاند تا توضیح بدهند که چرا پرسیدن مهمتر از پاسخدادن است و از این رهگذر با به دست دادن تعریف ماهیت پرسش فلسفی، انواع آن، انگیزههای طرح اینگونه پرسشها، و فوایدی که مترتب بر این پرسشها تمایز فلسفه، شأن و اهمیت آن، و رابطه آن دیگر گونههای دانش را گوشزد کردهاند میتوان مدعی شد که پرسش فلسفی پرسشی که نتوان از طریق تجربی و یا تاریخی به آن پاسخ گفت یا صحت و سقم پاسخهای داده شده به آن را نتوان از طریق تجربی و تاریخی معلوم کرد. لااقل هفت دسته پرسشهای ذیل پرسش فلسفی است: پرسش از ارزشیابی غایی، علل غایی، معنای زندگی، کیفیت امور، امور فرجامین، طبقهبندی موجودات و امور مربوط به خود معرفت. چهار انگیزه برای طرح پرسشهای فلسفی ذکر کرد که، از آن میان، دو انگیزه، یعنی کنجکاوی و حقیقتطلبی، اختصاص به پرسشهای فلسفی ندارند، بلکه انگیزههای طرح هر پرسشی (اعم از پرسش فلسفی و تجربی، تاریخی، دینی و مذهبی و...) اند و دو انگیزهی دیگر، یعنی برخی از پرسشهای فلسفی و نیاز سایر علوم به فلسفه، به پرسشهای فلسفی اختصاص دارند. چند فایدهی روانیـاخلاقی نیز بر طرح پرسشهای فلسفی و کوشش برای پاسخدادن به آنها مترتب است یعنی عقلانیت، استقلال فکری، برابریگرایی و مدارا.
In this Paper, in order to be able to make clear the place of philosophical question in human culture, first, an attempt has been made to answer three preliminary questions, namely, “What is a philosophical question?”, “which kinds of philosophical questions exist?” and “What are to motives of raising the philosophical question?”. Answers are brief and, nonetheless, clear. Then, the principal question, i.e., “what are the points of dealing with the philosophical questions?” is discussed in more detail, with the philosophical questions?” is discussed in more detail, with the result that there are three main points in dealing with them: promoting rationality and rationalism, intellectual autonomy, and egalitarianism and tolerance. It has been shown that the contributions of philosophizing to human culture consist in preventing narcissism, prejudice, dogmatism, fanaticism, superstition, indoctrination, suggestibility, and mimicry, following the public opinion, following the intellectual fashions, intellectual fashions, intellectual imperialism, and intolerance.
خلاصه ماشینی:
فهم درست جایگاه پرسش فلسفی در فرهنگ بشری 1 فروزان راسخی استادیار گروه فلسفه دانشگاه الزهرا چکیده از دیرباز شمار زیادی از فیلسوفان کوشیدهاند تا توضیح بدهند که چرا پرسیدن مهمتر از پاسخدادن است و از این رهگذر با به دست دادن تعریف ماهیت پرسش فلسفی، انواع آن، انگیزههای طرح اینگونه پرسشها، و فوایدی که مترتب بر این پرسشها تمایز فلسفه، شأن و اهمیت آن، و رابطه آن دیگر گونههای دانش را گوشزد کردهاند میتوان مدعی شد که پرسش فلسفی پرسشی که نتوان از طریق تجربی و یا تاریخی به آن پاسخ گفت یا صحت و سقم پاسخهای داده شده به آن را نتوان از طریق تجربی و تاریخی معلوم کرد.
چند فایدهی روانیـاخلاقی نیز بر طرح پرسشهای فلسفی و کوشش برای پاسخدادن به آنها مترتب است یعنی عقلانیت، استقلال فکری، برابریگرایی و مدارا.
میتوان گفت که این کنجکاوی، در میان انواع پرسشها، بیش از هر چیز معطوف به پرسشهای فلسفی و سعی در یافتن جواب آنها ارضاء یکی از بزرگترین گرایشهای آدمی است.
اما به هر تقدیر، هستند کسانیکه این انگیزه قویترین انگیزهی وجودی آنان است و طبعا آنها را به طرح و تعقیب پرسشهای فلسفی نیز میکشاند.
اما علاوهبر فواید مذکور، چند فایدهی روانیـاخلاقی دیگر نیز بر طرح پرسشهای فلسفی و کوشش برای پاسخدادن به آنها مترتب است یعنی عقلانیت، استقلال فکری، برابریگرایی و مدارا.
3 اما، باید توجه کرد که مقصود از عقلانیتی که بر اثر فلسفهورزی تقویت میشود صرفا آن قوا و تواناییهای عقلیای نیست که انسان را از سایر حیوانات جدا میکند، بلکه این است که انسان باورهای خود را براساس ادلهی مناسب انتخاب کند.