چکیده:
مقالة حاضر از منظر شخـصیت پـردازی و تکـوین شخـصیت قهرمـان، بـه بررسی تذکرةالاولیای عطار نیشابوری می پردازد و به عنـوان نمونـه ، چهـار روایت از این متن (ابراهیم ادهم ، حسن بصری، بایزید بـسطامی و حـلاج) را برای بررسی برگزیده است . در این بررسی که براساس نظریة نـورتروپ فرای انجام شده است ، ذکر می شود که الگوی قهرمان در تذکرةالاولیاء بـه الگوی قهرمان در گونة ادبی رمانس نزدیـک اسـت و همـانگونـه کـه در رمانس ، قهرمان صـورت دگرگـونی یافتـة حکایـت هـای اسـاطیری اسـت ، قهرمانان تذکره (عارفان) نیز صورتی از قهرمانان متون مرجع هستند کـه در صدر این متون مرجع ، قصه های قرآنی قـرار دارنـد. بنـابراین ، قهرمـان همان خط سیر روایی را طی می کند که پیش تـر در شـیوة روایـی قـرآن وجود داشته است . این تاثیرپذیری سـبب شـده اسـت کـه حکایـت هـای موجود در تذکرةالاولیاء، فارغ از سندیت تاریخی آنها، از میزان باورپذیری بیشتری برخوردار باشند و حجیت روایی متن نیز برخاسته از آن باشد.
خلاصه ماشینی:
"بـا اینکـه هم در روایت جوزفات و هم در روایت ابـراهیم ادهـم مـی تـوان تفـاوت هـایی را نـسبت به زندگی بودا شاهد بود، اما آنچه در این روایت اهمیـت دارد، تأثیرپـذیری یـک روایـت از روایت دیگر نیست ، بلکه همان الگـوی تحـول مـشترکی اسـت کـه در هـر سـة ایـن حکایات تکرار شده است .
فـرای در ایـن زمینـه معتقـد اسـت کـه : «قابلیـت جـذب افـسانه هـا نـشانه ی اعـتلای سیاسـی و اجتمـاعی یـک جامعـه ی دارای اسـاطیر مرکزی است که به تدریج ، حوزه های دیگر را تصرف می کند و این امپریالیسم اسطوره ای به دلیـل هماننـدی هـای سـاختاری میـان همـه ی اشـکال داسـتانی ممکـن مـی شـود» (همان : ٣٩).
البتـه بایـد اشـاره کـرد کـه همـواره بهـره گیـری از همـان ریخـت داستانی متن مرجع ضرورت ندارد، بلکـه اقتبـاس از برخـی مؤلفـه هـای روایـت مرجـع را نیــز مــی تــوان گونــه ای از ایــن تأثیرپــذیری دانــست ؛ بــه عنــوان مثــال ، در بــسیاری از روایت های تذکرةالاولیـاء تحـول قهرمـان بـا نـدای غیبـی و الهـام صـورت مـی گیـرد که همین مسئله هم در زبـان و بیـان قـرآن و هـم در داسـتان هـای مختلـف آن مـتن مقـدس وجـود دارد.
البتـه بایـد توجـه داشت که روایت هـای مرجـع ، تنهـا بـه مـتن مقـدس منحـصر نمـی شـوند و مـی تـوان مـوارد دیگـری را بـرای آنهـا برشـمرد کـه ایـن مـوارد مـی تواننـد طیـف وسـیعی را ـ از روایـت هـای رایـج تـا الگوهـای اسـاطیری و هنجارهـای مختلـف قـومی و آیینـی ـ دربرگیرند؛ بـه عنـوان مثـال ، خـوارق عـادات قهرمـان ، همـواره در مـشهورات و روایـات عامیانه وجود داشته است ؛ خـواه ایـن قهرمـان ، پهلـوانی نیرومنـد باشـد و خـواه فـردی عارف ."