خلاصه ماشینی:
حسنزاده:اگر باتوجه به نظرگاه برخی از محققان و اسطورهشناسان ایرانی مهرداد بهار را پدر اسطورهشناسی در ایران بدانیم و باتوجه به اهمیت منابع اوستایی و زرتشتی مورد اشارهی شما در شناخت فرهنگ ایرانی،بر این اساس آیا پورداوود را میتوان پدر ایرانشناسی در ایران دانست؟ فانی:ببینید پورداوود به آن معنایی که امروزه ما مطرح میکنیم،اصلا اسطورهشناس نبود،پورداوود در واقع محققی بود،که فکر میکرد یکی از کتابهای بسیار مهم فرهنگ ایرانی که اوستا باشد مغفول مانده و باید او بر روی این منبع کار کند،آن را ترجمه کرده و با توضیحهای کافی در اختیار ایرانیان قرار بدهد.
بهار در تفاسیر خود بر روی اسطورهها به فرهنگ بومی ما قبل آریایی در حوزهی آسیای غری و بهویژه بین النهرین گرایش داشت و به نظر میآید که او یک گرایش بسیار بزرگی را در اسطورهشناسی ایران به وجود آورد که نامش را میتوان گرایش اسطورهشناسی ما قبل آریایی گذاشت و در کنار این گرایش ما با یک جریان بزرگ علمی دیگر مواجه هستیم که به متن وفادار است و آن را میتوانیم در آثار برجستهی آقای دکتر احمد تفضلی و خانم دکتر ژاله آموزگار ببینیم که در چارچوب و دستهبندیهای علمی و متدهای دقیق بیشتر اسطورهشناسی را با توجه به یک متن مشخص بررسی کرده و آن را بر مبنای ویژگی یا خصلت آریایی آن میبینند.
حال آیا شما وجود دو گرایش عمدهی مزبور را قبول دارید و در این صورت آن را چگونه ارزیابی میکنید یعنی گرایش ما قبل آریایی که بهویژه گروهی از همین منظرگاه گرایش استاد بهار را به بین النهرینی دیدن اساطیر و فرهنگ ایرانی مورد نقد قرار میدهند.