چکیده:
آثاری که درباره ژاک دریدا به زبان فارسی نگاشته شده یا آثاری که از او یا درباره او به زبان فارسی ترجمه شده اند، عمدتا آثاری بوده که بر گرایش های زیبایی شناسانه دریدا متمرکز بوده است و از فلسفه و اندیشه سیاسی او غفلت شده است. باید دانست که دریدا دارای فلسفه و اندیشه سیاسی منسجمی است که ضرورت پرداختن به آنان به خوبی احساس می شود. در جهان انگلیسی زبان نیز، بیش از یک دهه نیست که اندیشه سیاسی دریدا مورد توجه جدی قرار گرفته است و آثاری به نگارش درآمده که مستقلا بر فلسفه و اندیشه سیاسی او متمرکز بوده، یا مفاهیم زیبایی شناسانه او را در قالبی سیاسی مطرح ساخته است. در مقاله حاضر، درصدد هستیم تا مفاهیم قانون، عدالت و مسئولیت را در فلسفه دریدا مورد کاوش قرار دهیم. در این راستا، ابتدا به تمایزات مابین قانون و عدالت می پردازیم. این امر به خصوص با مدنظر داشتن مفهوم دریدایی «واسازی» انجام می پذیرد. هم چنان که خواهیم دید، در نزد دریدا، قانون «واسازی پذیر»، و عدالت «واسازی ناپذیر» است. سپس، نسبت هر یک از مفاهیم قانون و عدالت را با مفهوم مسئولیت خواهیم سنجید، و به این نتیجه می رسیم که عدالت، برخلاف قانون، ما را از به عهده گیری و تقبل مسئولیت، مبرا نمی سازد.
خلاصه ماشینی:
"دریدا مینویسد: «این چنین به نظر میرسد که لحظهای وجود ندارد که تصمیمی در آن، کاملا و بلافاصله، عادلانه نامیده شود؛ چه این تصمیم، مطابق با یک قاعده اتخاذ نشده باشد، و [در نتیجه،] هیچ چیز به ما اجازه ندهد تا آن را عادلانه بنامیم؛ چه این تصمیم، از پیش، از قاعدهای - چه تعیین شده (given)، پذیرفته شده (received)، تصدیق شده (confirmed)، حفظ شده (preserved)، یا بازابداع شده (reinvented) - پیروی کرده باشد، که به نوبۀ خود، به گونهای مطلق، به وسیلۀ چیزی تضمین نشده است؛ و علاوه بر این، اگر هم که تضمین شده باشد، [در این صورت،] تصمیم به محاسبه تقلیل یافته، و نمی-توان آن را عادلانه نامید» (Derrida, 2002: 253).
همان گونه که دریدا خاطر نشان می سازد: «برای این که تصمیمی عادلانه و مسئولیت پذیرانه باشد، باید در وقتۀ (moment) 3 معین خود، اگر چنین وقته ای وجود داشته باشد، هم قاعدهمند (regulated) و هم بدون قاعده باشد؛ هم باید قانون را حفظ کند و هم آن را براندازد (todestroy)، یا آن را به قدری که برای بازابداعش در هر مورد خاص، بازتوجیه (rejustify) آن، حداقل، بازابداع آن به وسیلۀ بازتصویب (reaffirmation) و تصدیق (confirmation) دوباره و مستقلانۀ اصول آن کفایت کند، به تعویق اندازد (to suspend)» (Derrida, 2002: 251).
امر امکانناپذیر و تجربه و آزمون سرگشتگی، از هر آن چه که در نزد دریدا برانگیزانندۀ احساسی از مسئولیت است، جدانشدنی است (Hill, 2007: 101)؛ اگر به منظور مسئولیتپذیر بودن، لازم باشد تا از شیوۀ تجویز شده ای از کردار، یا از برنامه ای عام تبعیت کنیم، آن گاه، امکان تصمیمگیری و مسئولیتپذیری برای ما وجود نخواهد داشت."