چکیده:
بهرهمندی از منطق مکالمه و چندصدایی، یکی از مهمترین ویژگی رمانهای مدرن و پستمدرن است. با توجه به محدودیتهای ناشی از فضای اجتماعی و غلبه ایدئولوژی بر رمانهای ایرانی، یافتن شاخصههای چندصدایی، از دو جنبه محتوایی و صوری، در داستانهای معاصر فارسی، امری دشوار به نظر میرسد. رمان "سمفونی مردگان" با برخورداری از رویکردی تازه به فرم و محتوا، در ردیف رمانهای مدرن قرار گرفتهاست. نویسنده سمفونی مردگان با استفاده از مؤلفههایی چون: تعدد راوی، تنوع فرهنگها، شیوه سیال ذهن، روابط بینامتنی، تلفیق ژانرها و مکاتب ادبی، گفتمان دوسویه و... داستان را به مفهوم چندصدایی نزدیک میکند. وجود این ویژگیها، ابزارهای مناسبی در اختیار خواننده قرار میدهد تا او بتواند به دریافتی تازه از داستان برسد و تفسیری نو از رمان که بهسادگی از روساخت متن قابل درک نیست، ارائه دهد. در این مقاله، سعی بر آن است که پس از معرفی "باختین" و تشریح آرا و نظریات او در حوزه رمان چندصدایی، با ذکر شاخصهها و شواهد فراوان، "سمفونی مردگان"، رمانی چندصدایی معرفی شود.
خلاصه ماشینی:
"این تحقیق بر آن است که نشان دهد با وجود غلبه تکصدایی در ادبیات داستانی ایران، رمان "سمفونی مردگان" با داشتن ویژگیهای محتوایی و صوری، میتواند در حوزه رمانهای چندصدایی قرار بگیرد.
این کتابها و مقالات عبارتند از: "از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان"، نوشته "جواد اسحاقیان" (1387)، "ازل تا ابد (درونکاوی رمان سمفونی مردگان)" نوشته "الهام یکتا" (1384)، مقاله "روانکاوی و ادبیات (بررسی کتاب سمفونیمردگان)"، نوشته "حورا یاوری" (1386)، "بررسی تطبیقی داستانهای بنبست و سمفونی مردگان با تأکید بر مسأله اضطراب مرگ (برادرکشی)"، نوشته "مصطفی گرجی" (1389)، "روایت جریان سیال ذهن در سمفونی مردگان"، نوشته "محمدعلی محمودی" (1382) و "نقد کتاب سمفونی مردگان"، نوشته "سیمین بهبهانی "(1370).
"داستایفسکی" در یکی از داستانهای کوتاهش با نام "بوبوک" خواننده را به دنیای مردگان و ارواح میبرد و به طبقات ستمدیده و محروم اجتماع، فرصت میدهد تا طبقات مرفه و ستمگر را محاکمه کنند، مثلا شخصی از طبقه پایین جامعه به نام "کلی نوویچ" درباره سرلشکری که به سبب خدماتش به تزار، به دیگران فخر میفروشد، میگوید که این مرد، در آن بالا - در زمان حیات - اگر هم سرلشکر بوده، در اینجا - گور - هیچ است؛ کاملا صفر است؛ اینجا در تابوت مبارکتان خواهیدپوسید و آنچه از وجود شما باقی میماند، فقط دگمههای نقرهای پالتوتان است (رک.
با توجه به نمونههای فوق، میتوان چنین نتیجه گرفت که خواننده با اندکی درنگ و تأمل، علاوه بر صدای نویسنده داستان، در لایههای نهانی رمان، میتواند صداهای دیگری را نیز احساس کند و این، همان مکالمه متن است که "باختین" آن را ساحت بینامتنی میداند که علاوه بر گفتگوی متون با یکدیگر، به ارتباط خواننده با متن هم نظر دارد."