چکیده:
کار و تلاش برای امرار معاش به صورتهای مختلف و در زندگی طبقات مختلـف مـردم نمـود داشته است و هیچ یک از گروههای مردم از کار بی نیاز نبوده اند؛ اما نگرش بـه کـار و فعالیـت اقتصادی عارفان و متصوفه نشان می دهد که گروهی از آنان به کسب معتقد و به کـار مشـغول بودند. در این نوشتار رابطه مکتسبان با کار و نمود کسب در زندگی آنان بررسـی شـده اسـت بدین صورت که ابتدا مهمترین کتابهای عرفانی فارسی، مطالعه شده است تا نمودهای کسب از لابه لای حکایتهای آنان ، نمایانده شود و به این منظـور کتابهـای تـذکره الاولیـا، اللمـع ، طبقـات الصوفیه ، رساله قشیریه ، نفحات الانس و ثمرات القـدس مـن شـجرات الانـس بررسـی شـد و حکایتهایی که به گونه ای با کار مربوط بود، استخراج و بررسی شد. نتایج نشان میدهد کـه از دیدگاه آنان کار نه تنها برای امرار معاش خود، بلکه بـرای تـامین طبقـات ضـعیف و نیازمنـد جامعه مفهوم مییابد و در آن استاد و شاگرد کار، همراه با کار به تهذیب نفس نیز میپردازنـد؛ کاری که بستر تحول روحی آنان میشود و کرامات در آن تجلی مییابـد و اخـلاق نیکـو بـر محمل آن می نشیند.
خلاصه ماشینی:
(18 عارفان پیشه ور و ایثار مطابق برخی حکایات متون عرفانی ، برخی عارفان از حاصل کـار و دسـترنج خـود بـه اندازه رفع نیاز استفاده ، و بقیه را به اصحاب ، درویشان و بیوه زنان انفاق میکردند؛ نمونه های ذکر شده در ذیل نشان میدهد که نه تنها عارفان از نظر اجتمـاعی، سـربار جامعـه نبوده اند، بلکه تکفل برخی گروههای آسیب پذیر جامعه از جمله نیازمنـدان را عهـده دار می شدند و این مسئله دقیقا با اخلاق کار اسلامی منطبق است که کار را وسیله ای برای حمایت هر فرد از خود، خانواده و اعضای نزدیک فرد و برخی اوقات اعضای مؤنث و پیر یا اشخاص از کار افتاده متعلق به دایره خانواده گسترده بزرگتـر (جامعـه ) مـیدانـد (نصر، ١٣٧٨ : ١٧)؛ برای نمونه در شرح حال بوجعفر حداد در طبقات الصـوفیه ، تـلاش و کوشش در عین توکل وی این گونه توصیف شده است : بوجعفر حداد بـه مصـر بـوده ، وی هفده سال آهنگری میکرد؛ هر روز به دیناری و ده درم و از آن چیزی خود را بـه کار نکردی وهمه بر درویشان نفقه کردی و از هیچ پیر سـؤال نکـردی و نپرسـیدی تـا خود چه رسد (انصاری، ١٣٨٦ : ٤٠٤).