چکیده:
هدف از این مقاله تحلیل جامعه شناختی شیوه های تولید علم، بررسی رویکردهای نوین در این زمینه، تشریح رویکردهای موجود در ارتباط با کاربرد الگوی بومی در تولید دانش و سرانجام دستیابی به رهیافت های حاصل از تحلیل و بحث های مذکور به منظور برنامه ریزی در فضای تولید دانش در جامعه ایران بود. پس از بررسی رویکردهای مطرح در جامعه شناسی علم، مراحل مختلف توسعه این علم بررسی شد. از سوی دیگر چون تولید علم فرایندی درگیر در ساختارهای اجتماعی و ارتباطات اجتماعی است، به منظور طرح و بررسی تحولات اخیر در شیوه تولید دانش، سه پارادایم یا الگوی نظری تولید دانش مورد تحلیل و نقد قرار گرفتند. همچنین کاربرد الگوی بومی در تولید دانش مورد بررسی قرار گرفت و دو دسته رویکرد در این زمینه معرفی شدند که هریک ایده هایی را در ارتباط با دانش بومی و بومی سازی دانش مطرح کردند. در پایان کوشش شده تا به این پرسش پاسخ داده شود که رهیافت مباحث مطرح شده برای جامعه ایران چه مواردی می تواند باشد؟
خلاصه ماشینی:
) ضرورت چرخش در نظریه ها و دیدگاه های در ارتباط با علم و تولید دانش ، همگام با تحولات مذکور که گاه شتاب آور نیز رخ میدهد، بیشتر آشکار میشود؛ بنابراین تحلیل جامعه شناختی عمیق در قلمرو سیاست های علمی به ویژه در زمینه شیوه های تولید علم در سطوح منطقه ای، ملی و بین المللی از یک سو نیازمند مرور نظریه ها و دیدگاه های مهم در جامعه شناسی علم و تاریخ تکوین آنهاست و از سوی دیگر شناساندن دیدگاه ها و رویکردهای نوین در این مجموعه از جامعه شناسی که تاکنون در منابع داخلی پیشینۀ اندکی داشته اند، مانند سه شیوه تولید دانش یا فصلنامه علمی-پژوهشی رویکردهای دگرواره ١ و بومیگرایی در تولید دانش ، میتواند تأثیر سودمندی بر فضای تولید علم در جامعه ایران و در زمینه برنامه ریزی راهبردی در سیاست های علم و فناوری کشور، به دوره چهارم عنوان یک کشور در حال توسعه داشته باشد زیرا ساختار سیاست های علم و فناوری در جهان زمستاشن ٠ا٩ره ١٤ امروز را نه گذشته بلکه بیشتر نگاه به آینده رقم میزند.
Castells الگوی جامعه شناسی علم کاستلز ضمن دارا بودن برخی نکات مشترک با الگوهای قبلی نظیر توجه به اجتماع علمی (توافق با هگستروم و وایتلی)، نقش مهم شبکه ها و ایده ترکیب نظریه و پژوهش (توافق با کالینز)، اما در عین حال دارای ایده ها و مفاهیم خاص خود نیز هست : تعامل میان معرفت ، تجربه شخصی، ارزش های فرهنگی و شخصت انسانی دارای خرد و قوه قضاوت ، معنا دادن به دانش و معرفت برای تولید ثروت و قدرت ، مجهز شدن به توانایی جست وجو و تشخیص اطلاعات سودمند، ایجاد ترکیبات جدید از اطلاعات مذکور و کاربرد این نوع دانش در هر لحظه از زندگی (خودبرنامه ریزی) که همگی از علوم اجتماعی به عنوان مهم ترین شکل معرفت علمی، اخذ میشوند، غیر ایدئولوژیک بودن فرایند تولید علم و تخصصی شدن به عنوان بزرگ ترین شکاف معرفتی در جهان امروز، از جمله ایده های وی است .