چکیده:
در این مقاله هدف ما بررسی الگوهای شهرنشینی در ایران با توجه به عوامل موثر بر شهرنشینی و سهم هر کدام از این عوامل در افزایش رشد شهری می باشد. رشد طبیعی ، تبدیل روستا به شهر، مهاجرت از روستا به شهر و ادغام روستا در شهر عواملی هستند که هر کدام در دهه های مختلف به عنوان یکی از عوامل اثر گذار در رشد شهری بوده اند. بدین منظور با استفاده از اطلاعات سرشماری ها در سال های مختلف در یافتیم که در طی این سال ها جمعیت شهری از ٣٨ درصد به ٦٦ درصد افزایش یافته است و تعداد شهرها از ٣٧٣ شهر به ١٠٠٠ شهر رسیده است . میزان رشد شهری در طی سال های ١٣٣٥ تا ١٣٨٥ در طی ٥٠ سال گذشته ٣,٩ درصد شده است . افزایش طبیعی با ٥٨ درصد، تبدیل روستا به شهر با ٢٤ درصد، مهاجرت از روستا به شهر با ١٤ درصد و ادغام روستا در شهر با ٢,٧ درصد در رشد شهری موثر بوده است . در طی سال های ٨٥ – ١٣٧٥ جمعیت شهری رشد ٢,٧ درصدی را داشته است .
خلاصه ماشینی:
زیاده از حد شهری شدن به معنی رشد جمعیت شهرها در سطحی است که به هیچ وجه با سطح صنعتی شدن مطابقت ندارد و در این صورت زیاده از حد شهری شدن خود مانعی در راه توسعه کشورها می شود زیرا منابع را به شکل غیر مولد به کار می گیرد.
در ایران نیز شهری شدن قبل از صنعتی شدن بوده و شهرها محور زندگی اقتصادی ، اجتماعی جامعه شده اند و مشکلات ناشی از تمرکز جمعیت هر روز بیشتر نمایان شده است .
او ضمن نشان دادن وجوه اختلاف شکل منحنی شهر نشینی این دو گروه از کشورها مشخص می کند که مرحله رشد شتابان شهرنشینی در کشور سوئیس حدود یک قرن جلوتر از کاستاریکا آغاز شده و به علاوه مولفه های اصلی رشد جمعیت شهرهای جهان در حال توسعه با کشورهای توسعه یافته متفاوت است .
نظریه اوبرای : وی معتقد است که رشد شهری در کشورهای در حال توسعه بیشتر به دلیل افزایش طبیعی جمعیت شهرها صورت می گیرد تا مهاجرت از روستا به شهر.
او می نویسد که در مرحله نخست شهرنشینی که سطح شهر نشینی در این کشورها پایین و میزان رشد طبیعی هم در شهر و هم در روستا بالا است مهاجرت خالص عموما بیش از رشد طبیعی در افزایش جمعیت شهری نقش دارد.
در فاصله سال های ٨٥-١٣٧٥ جمعیت شهری رشد ٢/٧ درصدی را داشته که مهمترین عامل در این میزان افزایش رشد طبیعی جمعیت در شهرها بوده است .