چکیده:
پس از استقلال پاکستان از هند و شکل گیری نظام جمهوری مبتنی بر شریعت اسلا م در این کشور،
پاکستان همواره با اوضاع داخلی ناآرام و با نظام سیاسی متزلزل روبرو بوده است . معضل قابل تاملی که
پاکستان با آن مواجه می باشد، مربوط به ساختار سیاس ی این کشور اس ت. در پاکستان علاوه بر
نهادهای اصلی قدرت، گروه های فشار و ذی نفوذ هر کدام فضای سیا سی حاکم بر جامعه را به سمتی
سوق می دهند که با منافع آنها همخوانی داشته باشد . ارتش نیز همچنین به عنوان نهادی امنیتی،
نقش تعیین کننده در عرصه سیاسی دارد . ارتش با قدرتی فراتر از قانون اساسی پاکستان که برای آن
وضع نموده، توانسته است حکومتهای انتخابی را در دورههای مختلف برکنار کند. از سوی دیگر گروهها
و احزاب اسلامی همواره بر مقامات سیاسی اعمال نفوذ کردهاند و در شرایط کنونی پاکستان، قصد چالش
با دولت مرکزی را دارند . با توجه به این مقدمات ذکر شده، مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال
اصلی می باشد که؛ ساختار قدرت در پاکستان به چه ترتیب است و عوامل موثر در ناپایداری سیاسی
مستمر در پاکستان در دو دهه اخیر چه می باشد؟ فرضیه اصلی این سوال چنین خواهد بود؛ علاوه بر سه
قوة اصلی به عنوان هرم قدرت در پاکستان، ارتش، احزاب سیاسی و گروه ها و تشکل های مذهبی از
کانونهای مه م قدرت در پاکستان هستند . این ترکیب نامت ج انس در کنار بنیادگرایی و فرقه گرایی
مذهبی از مهمترین عوامل ناپایداری سیاسی پاکستان محسوب میشوند
system upon the Islamic Shariat in the county, she has always been confronted
with internal disorder and instability in the political system. Actually,
Pakistan’s main problem related to her political structure. In fact, in addition to
Pakistan’s principal power institutions, there are several pressure and
influential groups which are able to diverse the dominant political atmosphere
towards their interests. The Pakistan’s army, as a security institution also has a
determinant role in political scene. The Islamic parties and groups are
influential as well on political positions so that they have recently challenged
the central government. However, the article seeks to conclude from the aboved
propositions that how is the power structure in Pakistan and what are influential
factors in the continuous political instability during two recent decades?
According to the principal hypothesis: in addition to the three main powers as
the power hierarchy in Pakistan, the army, political parties and groups and
religious organizations are among those important power centers in Pakistan.
This combination, besides religious fundamentalism and factionalism are main
causes of political instability in Pakistan
خلاصه ماشینی:
بنابراین ارتباط میان ناپایداری های سیاسی و رشد رادیکالیسم و بنیادگرایی بـه حـدی جـدی اسـت کـه بسیاری از نظریه پردازان و سیاست مداران را بر آن داشته تا برای حفظ امنیت بین المللی این موارد را مورد بررسی قرار دهند.
بنـابراین سـؤال اصـلی مقالـه حاضر این است که ؛ ساختار قدرت در پاکستان به چه ترتیب است و عوامل مـؤثر در ناپایـداری سیاسـی مستمر در پاکستان در دو دهۀ اخیر چه می باشد؟ ◊ ٦٤ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره شانزدهم / پاییز١٣٩٠ فرضیه اصلی این سؤال چنین خواهد بود؛ علاوه بر سه قوة اصلی به عنوان هرم قدرت در پاکـستان ، ارتش ، احزاب سیاسی و گروه ها و تشکل های مذهبی از کانون های مهم قدرت در پاکستان هستند.
بر این اساس باید اذعان داشت که میان ناپایداری سیاسی در پاکـستان و رشـد بنیـادگرایی در ایـن کشور رابطه ای متقابل وجود دارد بدین معنـا کـه از یکـسو، رشـد بنیـادگرایی و رادیکالیـسم عـاملی بـر ناپایداری سیاسی در پاکستان است و از سوی دیگر بی ثباتی ها و ناپایداری های سیاسی عاملی بـر ظهـور بنیادگرایی های جدید و قوت یافتن گروه های بنیادگرای پیشین می گردد.
پیامد چنین سیاستی این بوده که امروز اداره مناطق قبیله ای و سرحد شمال بـاختری بـه دسـت وابستگان به القاعده و طالبان است و رهبران گروه های شورشی در بلوچستان به طراحی سیاسـت هـای ◊ ٧٤ فصلنامه تخصصی علوم سیاسی / شماره شانزدهم / پاییز١٣٩٠ نظامی ، خرابکارانه و تروریستی خود در پاکستان و افغانستان می پردازند.