چکیده:
ایهام یکی از مهمترین صنایع معنوی بدیع در ادبیات فارسی است، اما علی رغم اهمیتش در
تعریف و انواع آن در کتب بدیع و بلاغت دقت کافی نشده است. یکی از اهداف مقاله
حاضر بازتعریف ایهام است. در این مقاله با بررسی تعریف ایهام در کتب گوناگون قدیم و
جدید، سعی میشود تعریف دقیق تری از ایهام به دست داده شود. همچنین انواع ایهام در
کتابهای قدیم و جدید بلاغی فارسی و عربی- مانند ایهام مجرده، ایهام مرشحه، ایهام
مبیّنه، ایهام ذوالوجوه- نقل و سپس تحلیل و نقد میشود؛ و سپس با بهره گیری از دانش
زبانشناسی، تقسیم بندی تازهای از ایهام به دست داده میشود. این تقسیم بندی با استفاده
از مثالهای گوناگون از متون کلاسیک و معاصر فارسی، اثبات میشود. برخی از انواع ایهام
که در این مقاله مطرح و تعریف شده اند، عبارتند از: ایهام واژگانی، ایهام نحوی، ایهام
گروهی، ایهام ساختاری، ایهام مرجع ضمیر، ایهام حذف، ایهام خوانشی، ایهام زبر زنجیری.
این مقاله، روشی نو را برای تحلیل ایهام در آثار ادبی، به ویژه شعر، مطرح میکند.
Ambiguity is one of very important techniques in Persian rhetoric، but in spite of its importance، it seems there is not enough accuracy in its definition and types. The present essay tries to redefine the concept of ambiguity. We will begin by analyzing the definitions of ambiguity and amphiboly according to the old and new Persian sources; then we presents a new definition and review and analyze various types of this technique. Based on Linguistics، new types of ambiguity in Persian rhetoric will be discussed; these include، for example، lexical ambiguity، syntactic ambiguity، structural ambiguity، elimination ambiguity، reading ambiguity، and supra segmental ambiguity. This article presents a new method for analyzing ambiguity in literary works، especially poetry.
خلاصه ماشینی:
٥. تعریف ایهام در کتاب های فارسی بدیع این صنعت ادبی در ادب پارسی، با نام های ایهام و توریه نامیده شده است .
محمد خلیل رجایی «توریه » را این گونه توضیح میدهد: «این صنعت را ایهام و تخییل نیز گویند و آن چنان است که در کلام لفظی آورند که دو معنی داشته باشد یکی قریب و دیگر بعید و مراد معنی بعید باشد به معونۀ قرینۀ خفیه که آن را جز شخص فطن درک نکند» (رجایی، ١٣٧٢: ٣٤٩).
سید محمد راستگو در ایهام در شعر فارسی ایهام را آوردن واژه ای با دو یا چند معنی میداند: یکی معنی نزدیک که مورد نظر نیست و دیگری معنی دور که مقصود گوینده است (راستگو، ١٣٧٩: ١٣)؛ اما وی در ادامه ، این تعریف را شایستۀ همۀ گونه های ایهام نمیداند، زیرا بر آن است که گاه معنای نزدیک مقصود است ، نه معنی دور؛ و گاه معانی برآمده از کلام با هم مقصود گوینده اند.
با این حال وی تعریف ایهام را تغییری نداده است و در هنر سخن آرایی نیز همان تعریف را ذکر میکند: «ایهام یعنی سخنور واژه یا عبارتی چندمعنایی را به گونه ای به کار برد که خواننده نخست گول خورد و معنایی را که مقصود نیست ، گمان زند و پس از درنگ و تأمل از این دام درآید و به معنی مقصود دست یابد» (راستگو، ١٣٨٢: ٢٣٣- ٢٣٤).
با توجه به همۀ ملاحظات یاد شده ، تعریف ایهام این است : هر گونه چند معنایی در واژه ، نحو، خوانش یا ویژگیهای زبر زنجیری که جنبۀ زیباییشناختی داشته باشد، ایهام نامیده میشود.