چکیده:
تا پیش از تشکیل دولت مدرن و پیدایش حکومت متمرکز در ایران ، میزان قـدرت و ضـعف حکـام محلـی و رابطـه ی آنـان بـا حاکمیـت مرکزی همواره تابعی معکوس از افزایش یا کاهش قدرت حکومـت مرکزی به شمار میآمد. با تاسیس دولت مقتدر صفوی و تسلط آنـان بر نقاط مختلف ایران ، به تدریج بسیاری از خاندان های حاکم محلـی از اریکه ی قدرت به زیر کشیده شدند؛ اما برخلاف قاعده ی معمول ، خاندان محلی اردلان نه تنها از صحنه ی قـدرت خـارج نشـدند، بلکـه قدرتشان در نیمه ی نخست دوره ی صفوی، سیر صعودی یافـت . ایـن تحقیـق بـه روش توصـیفی و تحلیلـی انجـام شـده اسـت . یافتـه هـای پژوهش نشان میدهند که امیرنشین اردلان با توجه بـه قرارگـرفتن در موقعیـت مـرزی بـین ایـران و عثمـانی، بـا بهـره گیـری از تـنش هـا و درگیـریهـای بـین دوطـرف در مواقـع تهدیـد و احسـاس خطـر، بـا گرایش به طرف مقابل و اتحاد موقت بـا آن ، خـود را درمقابـل آنـان حفظ میکرد و موقعیت خویش را تداوم میبخشید.
خلاصه ماشینی:
فرضیه ی اصلی تحقیق این است که جنگ و درگیری بین دولت هـای صـفوی و عثمانی باعث افزایش اهمیت و ارتقای جایگاه امارت اردلان ، بـه عنـوان یـک دولـت حایـل مرزی مـی شـد و کـاهش تـنش در روابـط دو امپراتـوری کـه در دوره ی ضـعف حکومـت صفوی رخ داد، تنزل جایگاه امرای اردلان و کاهش نقش آن ها را به دنبال داشت .
شاه اسماعیل اول به واسـطه ی تعصـب مـذهبی ، درزمینـه ی جلب رؤسای کرد توفیق چندانی به دست نیاورد و سیاست او در انتصاب امرای قزلبـاش بـه حکمرانی مناطق مفتوحه در کردستان ، ازجمله حصن کیف ، چمشگزک و جزیره (بدلیسـی ، ١٣٤٣: ٢٠٦، ٢١٧ و ١٦٨)، زمینـه را بـرای رویگردانـی کردهـا از صـفویه و اتحـاد آن هـا بـا عثمانی فراهم کرد؛ به طوری که کمک و مساعدت امرا و رؤسای قبایل کـرد نقـش مهـم و تعیین کننده ای در پیروزی عثمانی ها در نبرد چالدران داشت (اسکندر، ٢٠٠٨: ٤٦).
این سیاست در زمان جانشینان شـاه طهماسـب هـم ادامـه یافت و برخی از امارت ها و حکومت های محلی درمقابل یاری دادن صـفویان در جنـگ بـا عثمانی و پذیرش سیادت آن ها، این امکان را یافتنـد کـه در چـارچوب منـاطق نفـوذ دولـت صفوی ، به موجودیت خودمختار خود ادامه دهنـد.
هم گرایی قابل ملاحظه ی خان احمد خان با سیاست های دولت صفوی و نقشـی کـه شـاه عباس در به قدرت رسیدن وی داشت ، باعث شده است که برخی از محققـان الحـاق قطعـی امارت اردلان به قلمـرو حکومـت صـفویه را در ایـن دوره بداننـد (رر بـورن ، ١٣٨٣: ١٢٠).