چکیده:
مقالة حاضر با تمرکز بر تمایز میان دو مسئله، یعنی سکولاریسم سیاسی و سکولاریسم اجتماعی، نشان میدهد که چرا و چگونه موضوع اصلی سکولاریسم غربی نه سکولاریسم سیاسی، بلکه سکولاریسم اجتماعی، مثلا سکولاریسم میان ملل، است. این مقاله با تمرکز بر آرای جان استوارت میل، ضمن مراجعه به مبادی معرفتشناختی و فلسفة سیاسی لاک، نشان میدهد که مبنای الگوی قرن بیستمی که تحت عنوان عصر سکولار بر مبنای نظریات تساهل و شیوههای جهانشمول در لیبرالیسم اولیه طرح شد، درواقع مبنای واحدی است که جان استوارت میل با کمک آن و تکمیل طرح خود، یعنی اصالت فایده، آن را از سطح سیاسی به سطح اجتماعی تعمیم داده است. به عبارت دیگر این مقاله با شکستن منطق بازسازیشده در فلسفة سیاسی و لیبرالی لاک و میل و توجه به منطق درونی آن، نشان میدهد که گرچه تمرکز اصلی لاک بر سکولاریسم سیاسی بود ولی مبادی معرفتشناختی در لایههای نظری وی، بهروشنی ارتباط مبادی فکری وی را با سکولاریسم اجتماعی، آنچنان که در قرن نوزدهم در احیاگریهای میل پدیدار شد، تأیید میکند
خلاصه ماشینی:
این مقاله با تمرکز بر آرای جان استوارت میل ، ضمن مراجعه بـه مبـادی معرفت شناختی و فلسفة سیاسی لاک ، نشان می دهد که مبنای الگوی قرن بیستمی که تحت عنوان عصر سکولار بر مبنای نظریات تساهل و شـیوه هـای جهـان شـمول در لیبرالیسم اولیه طرح شد، درواقع مبنای واحدی است که جان استوارت میل با کمک آن و تکمیل طرح خود، یعنی اصالت فایده ، آن را از سطح سیاسی به سطح اجتماعی تعمیم داده است .
این مقاله نشان می دهد که چـرا و چگونـه لاک در مباحـث معرفت شناختی خود در فاهمة انسانی و مطالعات دقیقی که در نامه های تساهل و نیز در دو رساله حکومت ، ٢ پیش روی روشنفکران متأخر به ویژه جان استوارت میل قرار داد، درواقـع بسترساز سکولاریسم اجتماعی شد، موضوعی که درواقع در اندیشة متفکران لیبرال ، اعـم از فردگرایان و جمع گرایان ، مفروغ عنه پنداشته شده است .
میل در فرایند سکولاریسم اجتمـاعی ، آن چنان که لاک با توسل به مباحث معرفت شناختی خود و آن چه که در نامه های تساهل روا می داشت (← شریعت ، ١٣٨٩)، تلاش می کند کـه بـا ایجـاد نـوعی تعامـل و هـم زیسـتی مسالمت آمیز میان لذت های پرمایه و لذت های کم مایه ، راه دست یابی بـه اهـداف جمعـی و صنفی افراد جامعه را برای تشکیل وفاق اجتماعی و نهایتا رشـد اجتمـاعی ، همـوار کنـد و نشان دهد که لذت انسان ها ولو لذت کم مایه ، تا چه حد وابسته به دیگـری اسـت .