خلاصه ماشینی:
"کتابهایی که تاکنون از سوی پهلویها نوشته شدهاند، عمدتا برای مقصریابی شکست رژیم شاهنشاهی و وقوع انقلاب اسلامی هر کدام یک یا چند دلیل محدود آوردهاند که عبارتند از: دشمنان خارجی ایران (پاسخ به تاریخ محمدرضا پهلوی)، ایالات متحده امریکا (من و برادرم، اشرف پهلوی)، فساد اطرافیان شاه (خاطرات جهانگیر تفضلی)، فساد شاه (سقوط شاه، فریدون هویدا)، فساد سیستم حکومتی (امیر عباس هویدا)، وجود حزب رستاخیز و گران شدن قیمت نفت (خاطرات عبدالمجید مجیدی)، جبههی ملی و عدم مبارزه و همکاری درست (خاطرات علی امینی).
قطعا پیرزنی در سن کهولت و با تحصیلات پایین چون خانم دیبا، توان و امکان جمعآوری همهی این دیدگاهها را ندارد و جالب آن است که نویسنده که علاقهمند به فرح پهلوی نیز هست، همهی دلایل را به صورت درهم و در جاهای مختلف آورده و اشخاص مهم و غیر مهم را در وقوع انقلاب مقصر میداند که سبب سقوط شاه شدهاند، غیر از خود شاه و فرح، و این نشان میدهد نویسندهی حرفهای، توان جمعآوری این موضوعات را داشته و در ذهن خیالپرداز خود این مباحث مختلف را در جاهای مختلف جای داده است که این در قد و قوارهی خاطرهگویان معمول نیست.
صرف نظر از صحت و سقم مباحث مذکور، در اینجا برای آشنایی بیشتر خوانندگان محترم با ارکان تاریخنگاری رسمی و شیوهای دیگر از شیوههای مبتذل نویسی و تاریخ سازی، به نمودهای عینی این شیوه در کتاب دخترم فرح (که بیتردید ساختهی ذهن تاریخسازان تاریخ رسمی دوران معاصر است نه ساختهی ذهن آدم بیسوادی مثل فریده دیبا) به مهمترین نکاتی که در دومین جلسهی نقد و بررسی شیوههای تاریخنگاری رسمی در تحولات دوران معاصر که با حضور جمعی از محققین و تاریخپژوهان در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد، اشاره میشود."