خلاصه ماشینی:
"البته این صورت کامل خیال الظل است،یک نوع سادهء قابل حمل و نقل آن عبارت بود از یک گیشهء چوبی قابل جمع شدن و جا به جا کردن که بازیگران داخل آن نشسته بازی میکردند،و تمشاگران از اطراف سایهها را روی پرده تماشا مینمودند(ص 20) اگر تایخچه آدمک و عروسک را در مصر دنبال کنیم1ملاحظه میشود که شبیه پیکر زارع را با چوب و ژنده میساختند و برای ترساندن و رم دادن پردندگان و حیوانات در مزرعه بر پا میکردند.
ق)خواهید خواند و ملاحظه خواهید کرد که شاعر چگونه از صحنه آرائیها و در واقع داستهایی که بر صحنهء سایه بازی رخ میداده، و احتمالا تصاویر ثابت(جدا جدا)یا متحرکی که به کمک گفتار جاندار و با معنی میشده سخن در میان آورده است و جاب اینکه ترجمه و شرح سعید الدین فرغانی که مدتها در شام و مصر وقونیه گذرانده دقیق و مشروح است،حال آنکه شرح عبد الرزاق کاشانی چون ساکن ایران بوده و شاید عملا خیالبازی را ندیده و شاهد نبوده در این مورد مبهم میباشد.
ق-1517 م)در حضور او تمثیل اعدام«تومان بای»را خیالبازان نمایش دادند و او را خوش آمد به سر دستهء خیالبازان جایزه داد و از آنان در خواست که همراه وی به استانبول بروند و آن نمایش را برای پسر سلطان بازی کنند(ص 64)و این ریشه و مقدمهء نمایش«قراقوز»ترکی است که قبول خاص و عام یافت و نه تنها طبقات بالا در قصرها به تماشای آن مینشستند بلکه عامهء مردم در مناسبات مختلف و حتی شبهای ماه رمضان با آن وقت گذرانی مینمودند(ص 66)این هنر بار دیگر از عثمانی به مصر بازگشت که مصریان کلمه«قراقوز»یا«قراگوز»را به شکل«اراجوز»تلفظ میکردند."