چکیده:
در این مقاله نقش و تاثیرات نخبگان در سه کشور ایران، ژاپن، و ترکیه بررسی شده است که در مجموع نقش نیروی انسانی و اندیشه نخبگان سیاسی و علمی در بهکارگیری ظرفیتهای داخلی و بینالمللی بهعنوان الگو و مدلی برتر نسبت به سایر عوامل میتواند درجه اهمیت آنان بر جنبههای مختلف توسعه را نشان دهد. رویکرد رهبران و نخبگان این کشورها در فراهمنمودن زمینههای رشد سیاسی، آموزشی، و اقتصادی بر اساس عوامل مرتبط با امر توسعه متوازن تجزیه و تحلیل شده است و همچنین، به ضعف و کاستی برخی از کشورهای مورد مطالعه از جمله ایران در جهت عدمحرکت متوازن به سوی توسعه فراگیر و پلورالیسم، خصوصا در دوران پهلویها، از منظر تاریخی، سیاسی، و اجتماعی اشاره شده است. همچنین بر تفاوت بین رشد و توسعه از نظر تمرکز رشد بر کمیت از یک سو و توسعه از سوی دیگر تاکید شده است. روش توصیفی و تحلیلی و نیز الگوی تطبیقی با استفادة حداکثر از ظرفیتها و مقتضیات برای شناخت هرچه بهتر پارامترهای تاثیرگذار در موضوع و اهداف تحقیق و پژوهش روش این پژوهش بوده است. نتایج نشان میدهد که نخبگان سیاسی تاثیرات مثبت و بعضا منفی در روند رشد و توسعه متوازن جوامع مورد تحقیق داشتهاند.
خلاصه ماشینی:
در تمـام مراحل این تحقیق مقصـود مـا از توسـعه ، توسـعة فراگیـر در ابعـاد سیاسـی ــ اجتمـاعی ، اقتصادی ، و علمی است ، با این فرضیه که شکل گیری توسعة متوازن یا عدم شکل گیـری آن در یک کشور چیزی جز اندیشه و عملکرد نخبگان سیاسی و رهبران این کشور نمـی توانـد باشد، برای مثال ، بررسی نقش رهبرانی چون آتاتورک و رضاشاه در باب ایجاد زمینـه هـای توسعة سیاسی و نهادگرایی سیاسی ، نشان می دهد که بنیادهای شکل گیری نظـام حزبـی بـر مبنای آرای مردم در ترکیـه در دوران آتـاتورک و جانشـینان او بـه درسـتی رعایـت شـد و به تدریج به حوزة اقتصادی نیز رسوخ پیدا کرد، اما در ایران تکثر سیاسی شـکل نگرفـت و شخص شاه معادل کشور و حکومت تلقی می شد.
در ژاپن متعاقب انقلاب میجی در قرن نوزدهم ، نخبگان سیاسی و رهبـران ایـن کشـور بنیان گذار توسعة متوازن بودند و با استفاده از تجربیـات غـرب در زمینـه هـای اقتصـادی و آموزشی و علمی و نیز با اتکا به فرهنگ مقتدر داخلی و سنتی حـاکم ، تمرکـز خـود را بـر نیروی انسانی ماهر، آموزش دیده ، و متخصص برای آیندة ژاپـن تحکـیم بخشـیدند، امـا در ایران حتی قبل از پهلوی ها، خاندان بیابان گرد و نیمه وحشی قاجارها کم تـرین اهتمـامی بـه پیشرفت و آبادانی کشور نداشتند و اندیشـه هـای نوگرایانـه و مـدرن صـدراعظم مقتـدر و باکفایت عصر ناصرالدین شاه را خطری جدی در جهت زوال خود تلقی کردند.