چکیده:
در متون عرفانی همچون دیگر متون، گاهی به عبارت یا کلمهای بر میخوریم که با مراجعه به فرهنگهای لغت، امکان دریافت معنای مناسب برای آن وجود ندارد، همچنین گاهی مصححان متون عرفانی در خواندن متن و ارائۀ صورت مناسبی از یک واژه در میمانند و تصحیح قیاسی بر مبنای قواعد نحوی و بلاغی نیز راه به جایی نمیبرد. در این مقاله، با توجه به خاستگاه اجتماعی عارفان و مخاطبان عمومی کتابها و مقالات عرفانی کوشیدهایم برای حل مشکلات فهم و تصحیح متون عرفانی به زبانها و گویشها و آداب و رسوم محلی رجوع کنیم. بر مبنای این روش، به تصحیح و تبیین چند واژه و اصطلاح در آثار عطار نیشابوری و مولوی بلخی همچنین در کتابهایی چون کشف المحجوب، رونق المجالس، اسرار التوحید و رسالة سپهسالار پرداختهایم. در بخش اول مقاله، معانی و کاربردهای کهن واژگان و تعابیر «پندام» در رسالة سپهسالار، «نفارد» در فیه مافیه، «کمال» در بیتی از الهی نامه و «جفت» در بیتی از مولوی تبیین شده است. در بخش دوم، اصالت ضبطهای دستنویسهای کهن مانند «سبر» در کشف المحجوب، «سبیج کوفته»، «جار کرد» و «تابدانی» در منتخب رونق المجالس را تبیین کردهایم. در بخش سوم، با توجه به اهمیت اطلاعات گویشی در تصحیح قیاسی به تصحیح عبارتی از اسرار التوحید پرداختهایم که در هیچ یک از نسخههای موجود این کتاب صورت مناسبی نداشته است.
خلاصه ماشینی:
"البته نباید از نظر دور داشت که میان معنایی که واژههای زبان فارسی در دورة ما دارند با آنچه در متون قدیمی از آنها در نظر بوده گاهی تفاوت زیادی هست و یکی از سهوهایی که در توضیح و تفسیر متون قدیم ممکن است راه بیابد، بر اثر بیتوجهی به این تفاوتهاست این سهوها، عمدتا بر اثر عدم غور در متون و فرهنگهای لغت رخ میدهد و با دقت بیشتر قابل حل است؛ مثلا «هنجار» در متون کهن به معنی راه پوشیده و بیراه و پنهان بهکار رفته است (مالمیر،1389: 39-38) و در لغت فرس (اسدی،1365: 157) و برهان قاطع (برهان،1376: 2376) نیز به معنی راه بیراه و غیر جاده توضیح داده شده است، اما به سبب آن که تعبیر «به هنجار» در زبان فارسی امروز، کاربرد فراوان در معنای به «قاعده و درست» دارد، معنای اصلی واژة «هنجار» در توضیح و تفسیر متون قدیم فراموش شده است؛ چنان که در این بیت عطار نیشابوری: چو نیست ابلیس را با جای تو کار تو نیز از جای او بگذر به هنجار شفیعیکدکنی دربارة «به هنجار» نوشته است از روی قاعده و اسلوب رفتن (عطار،1386: 301) در حالیکه «تو نیز از جای او بگذر به هنجار» یعنی «از آنجا که او هست، از راهی برو که نتواند تو را بیابد»."