چکیده:
گفتمانهای موجود در یک دوره تاریخی، با یکدیگر ارتباط دارند و بر هم تأثیر میگذارند. شناخت کامل یک گفتمان، در گرو رجوع به گفتمان های دیگر است. «کلام» و «عرفان»، دو گفتمان قدرتمند در تاریخ تفکر اسلامی بهشمار میآیند. این مقاله، کوششی در راستای کاویدن منابع کلامی بخشی از کتاب کشف المحجوب علی بن عثمان هجویری است. چنان که میدانیم، شکل گیری علم کلام بر علم تصوف مقدم بود. برخی از نخستین صوفیان در قرن سوم خود با مباحث کلامی آشنا بودند. از همین رو، ریشه برخی اصطلاحات و اندیشه های صوفیانه را باید در علم کلام جست. این موضوع پژوهشگران را بر آن داشت تا با چنین نظرگاهی به سراغ یکی از متون مهم تصوف در قرن پنجم بروند. هجویری در بخشی از کتابش با عنوان «کشف الحجاب الاول فی معرفة الله» پنج قول ذیل را درباره علت معرفت به خداوند ذکر می کند:1ـ معرفت به حق، عقلی است. 2- معرفت به حق، استدلالی است. 3- صحت عقل و رؤیت آیت، سبب معرفت به حق است نه علت آن. 4- الهام، علت معرفت به حق است. 5- معرفت خداوند، ضروری است. هر کدام از این آراء به جز شماره 4، بازتاب نگرشی کلامی است. هجویری تمام این آراء را مردود میشمارد و رأی خود را صائب میخواند.
خلاصه ماشینی:
"او هنگامی که مشغول رد کردن قول شمارۀ 2 است، از قول شمارۀ 3 یاری میجوید: «اگر رؤیت آیت و استدلال آن، علت معرفت بودی خداوند تعالی علت معرفت آن را گردانیدی نه مشیت خود را و به نزدیک اهل سنت و جماعت، صحت عقل و رؤیت آیت سبب معرفت است نه علت آن، که علت آن جز محض عنایت و لطف مشیت خداوند نیست عمت نعماوه که بی عنایت عقل نابینا بود» (هجویری، 1389: 393)؛ اما از عبارتی که چند سطر بعد میآورد به نظر میرسد این قول را هم نمیپسندد: «پس چون قبض و بسط و ختم و شرح دل بدو بود محال باشد که راهنمای جز وی را داند که هر چه دون اوست، جمله علت و سبب است و هرگز علت و سبب بی عنایـت مسبب راه نتواند نمود که حجاب راه بر باشد نه راهبر» (هجویری، 1389: 394).
جوادی آملی از قول قاضی عبدالجبار معتزلی دربارۀ معتقدان به این بینش میگوید: «این گروه نظر را عامل شناخت نمیدانند و برخی از آنان بر این باورند که همۀ معارف با الهام الهی پدید میآید و نظر بینقش است و عدهای دیگر نظر را به عنوان مبدأ قابلی لازم دانسته و نقش علت معده را برای آن میپذیرند؛ بدون آن که سهمی در تأثیر فاعلی آن قائل باشند» (جوادی آملی، 1384: 39).
برای نمونهای مشابه در متون صوفیه که از سوفسطاییان یاد شده است باید از این اشارۀ مولانا در کتاب مثنوی یاد کرد: از سبب سوزیش من سوداییام در خیالاتش چو سوفسطاییام (مولوی، 1387: 24) 9- ابوالحسن اشعری در کتابش با عنوان رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام به دفاع از علم کلام میپردازد و میدانیم که علم کلام سراسر تأمل و نظر در باب خدا و صفات اوست."