چکیده:
با توجه به نقشی که زبان در ساختار قدرت ایفا می کند - و چه بسا ممکن اسـت که زبان یک گروه، تبدیل به ایدئولوژی حاکم شود - و با توجه بـه اینکـه موضـع یک طرف را نسبت به طرف دیگر تعیـین مـی کنـد و بـا توجـه بـه اهمیتـی کـه هم اکنون در سازمانهـای بـین المللـی و کردارهـای دیپلماتیـک بـرای آن قائـل هستند، توجه به پدیدة زبان و گفتمان و کـاوش در جهـت تحلیـل آن، ضـرورتی است که کمتر بدان پرداخته شده و می شود. اینچنین است که توجه و پـرداختن بــه مکاتــب ، نظریــه هــا و روشهــای موجــود در تحلیــل گفتمــان، ضــروری و اجتنابناپذیر می گردد. این مقاله ، به کاوش در رویکرد تحلیـل گفتمـان انتقـادی می پردازد و می کوشد تا با استفاده از نظریات یکی از اعضای پـیش روی آن یعنـی «نورمن فرکلاف»، به آشکارسازی خصوصیات این رویکرد و وجوه تمایز آن از سایر رویکردهای تا حدی مشابه پرداخته ، رابطة میان زبان، قـدرت و ایـدئولوژی را در آن مورد مداقه قرار دهد.
خلاصه ماشینی:
"(Fairclough, 2010: 1- 2) این مقاله از دو بخش تشکیل شـده اسـت : بخـش اول مـی کوشـد تـا خصوصـیات و مشخصات اصلی تحلیل گفتمان انتقادی را از دید فرکلاف مورد مداقه قرار دهد و بخـش دوم نیز درصدد است تا رابطة میان زبان، قـدرت و ایـدئولوژی و نحـوة تأثیرگـذاریهـا و تأثیرپذیریهای آنان را بر و از یکدیگر بررسی کند.
به سبب همین به کار نبردن روشهای از پیش ایجادشده و از پـیش برسـاخته شـده در تحلیل گفتمان انتقادی است که فرکلاف، ابژههای تحقیق را ابژههایی می داند کـه بـه گونه ای فرارشته ای و بر مبنای تئـوریزه کـردن موضـوعات تحقیـق در قالـب مقـولات و روابطی که نه صرفا متعلق به نظریه ای در باب گفتمـان (و همچنـین گونـه ای از تحلیـل گفتمان انتقادی که حوزة فعالیت خود فرکلاف است )، بلکه متعلق به سـایر نظریـه هـای مرتبط نیز هستند، برساخته می شـوند.
(2010: 5 فرکلاف از سه ویژگی برای تحلیل گفتمان انتقادی، هم به عنوان گونه ای از تحقیق و هم گونه ای از تحلیل نام مـی بـرد؛ اول اینکـه تحلیـل گفتمـان انتقـادی، صـرف تحلیـل گفتمان (یا به گونه ای دقیق تر، متن ) نیست ، بلکه جزیی از گونه ای تحلیـل فرارشـته ای و سیستماتیک روابط میان گفتمان و سایر عناصر فرآیند اجتماعی است ؛ دوم اینکه تحلیل گفتمان انتقادی، صرف تفسیری کلی از گفتمـان نیسـت ، بلکـه مشـتمل بـر گونـه ای از تحلیل سیستماتیک متون می شـود؛ نهایتـا اینکـه تحلیـل گفتمـان انتقـادی، نـه صـرفا توصیفی ، بلکه همچنین تجـویزی١ اسـت ، زیـرا بـه کـژیهـای اجتمـاعی از جنبـه هـای گفتمانی شان توجه کرده، راههایی برای حل آنها، یا کاستن از شدت و حدتشان پیشـنهاد می دهد (همان: ١٠)."