چکیده:
امروزه الگوهای شایستگی یکی از موضوعات اثرگذار و در واقع هسته مرکزی تمامی فعالیت های مدیریت منابع انسانی سازمانها می باشد. این الگوها ضمن ایجاد گفتمان جدیدی درادبیات مدیریت با عنوان مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی (CBHRM) در قالب شیوه ای نو برای یکپارچه کردن اقدامهای مختلف حوزه نیروی انسانی به کار می رود. در این مقاله با توجه به پرسش اساسی «الگوی مفهومی شایستگی نیروی انسانی در نهج البلاغه کدام است ؟» و با استفاده از روش ترکیبی (کیفی تحلیل مضمون و کمی ISM)، مطالعه دقیق و جامع کتاب شریف نهج البلاغه ، تکمیل پرسش نامه توسط ٤٠ تن از نخبگان و متخصصان حوزه مدیریت و نهج البلاغه ، سعی شده ضمن استخراج مولفه های شایستگی ، الگوی مفهومی تحقیق تدوین گردد. در نهایت با توجه به مطالعه متن و روش تحلیل مضمون ، ٣٣٢ کد باز، ٤٨ مضمون پایه و شش مضمون سازمان دهنده با عناوین ( خدا محوری ، عدالت محوری ، معرفت ، درایت ، قوت و سلامت ) از متن استخراج و بر اساس تکنیک ISM الگوسازی ، رتبه بندی و سرانجام الگوی شایستگی های منابع انسانی در نهج البلاغه ارائه و تشریح شد.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله با توجه به پرسش اساسی «الگوی مفهومی شایستگی نیروی انسانی در نهج البلاغه کدام است ؟» و با استفاده از روش ترکیبی (کیفی تحلیل مضمون و کمی ISM)، مطالعه دقیق و جامع کتاب شریف نهج البلاغه ، تکمیل پرسش نامه توسط ٤٠ تن از نخبگان و متخصصان حوزه مدیریت و نهج البلاغه ، سعی شده ضمن استخراج مولفه های شایستگی ، الگوی مفهومی تحقیق تدوین گردد.
در نهایت با توجه به مطالعه متن و روش تحلیل مضمون ، ٣٣٢ کد باز، ٤٨ مضمون پایه و شش مضمون سازمان دهنده با عناوین ( خدا محوری ، عدالت محوری ، معرفت ، درایت ، قوت و سلامت ) از متن استخراج و بر اساس تکنیک ISM الگوسازی ، رتبه بندی و سرانجام الگوی شایستگی های منابع انسانی در نهج البلاغه ارائه و تشریح شد.
1 Purpose of study 2 Exploratory 3 Baumard 4 Research Procces Onion 5 Research orientations 6 Basic orientation 7 Research philosophies 8 Interpretive 9 Research approaches 10 Comparative 11 Research strategies 12 Thematic analysis 13 Qualitative Boyatzis همانگونه که سابقه پژوهشهای انجام شده در این زمینه نشان می دهد، عوامل مفهومی در حوزه نهج البلاغه در زمینه ها و سطوح تحلیل متفاوت ، تنوع زیادی دارند؛ از این رو انتخاب رویکرد کمی به این پژوهش ممکن است باعث کاهش عوامل تحت جستجو یا حتی نادیده ماندن آنها شود؛ چرا که ساخت چارچوبهای نظری در این رویکرد که مقدمه طرح فرضیه هاست ، پژوهش را در قالب هایی قرار می دهد که انعطاف لازم را برای برخورد با وضعیت جدید ندارند (میدراش ١، ٢٠١١: ٣٣).