چکیده:
گفتمان آیتالله خامنهای برآمده از خوانشی از اسلام، گفتمان انقلاب اسلامی و امام خمینی+ است. این گفتمان در حوزه سیاست خارجی، خردهگفتمانهایی را تحت تأثیر قرار داده است که یکی از آنها در مورد رابطه با آمریکاست. در این مقاله نگارندگان تلاش دارند تا با استفاده از تحلیل گفتمان به عنوان روش تحلیل و چارچوب تئوریک که متأثر از اندیشمندانی چون لاکلائو و موفه است، موضع آیتالله خامنهای را در مورد رابطه با آمریکا بررسی کنند.
خلاصه ماشینی:
"میتوان گفت، اهمیت بررسی این مسئله نخست از نقشآفرینی راهبردی هر دو کشور در سطح منطقهای و بینالمللی ناشی میشود؛ از سویی قرار داشتن جمهوری اسلامی ایران در قلب خاورمیانه و رهبری محور مقاومت و از سویی دیگر شناسایی ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت بزرگ جهانی، همچنین جایگاه محوری باورها و ایدههای نخبگان اصلی تصمیم گیرنده در سیاست خارجی دو کشور بر اهمیت مسئله افزوده است.
با توجه به مطالب پیشگفته، نویسنده در این اثر با عطف توجه به رویکرد رهبری انقلاب اسلامی ایران نسبت به رفتار دولت آمریکا، جویای یافتن پاسخی مستدل بدین سؤال است که «چرا آیتالله خامنهای نسبت به رویکرد، رفتار و اهداف دولتمردان آمریکایی بیاعتماد است؟» بر همین اساس با اتخاذ تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه به مثابه روش این قابلیت ایجاد شده که بتوان از آن به عنوان یک قالب، ظرف و نظم دهنده برای تدوین، تنظیم و فهم بهتر یک نظام نشانه شناختی، شامل: آموزهها و انگارههای به ظاهر پراکنده، استفاده شود و با مشخص شدن مفصلبندی و چگونگی ارتباط یافتن دالهای گفتمانی در یک نگاه کلان، نظم و منطق حاکم بر آن گفتمان برای مخاطبان روشن گردد.
این قانون اساسی به عنوان قانون یک کشور و دولت ـ ملت اسلامی که خود برگفته از اسلام است، چه نسبت و تعریفی از استکبار و نفی سلطهپذیری به خصوص در توجه به کشور نماد آن، یعنی آمریکا ارائه داده است؟ بر اساس قانون اساسی، یکی از فرایندهایی که در ساختار تصمیمگیری و سیاستگذاری خارجی حضور دارد، نهاد رهبری است."