چکیده:
مدل ”احتمال موشکافی“ (Elaboration Likelihood Model)بیش از سه دهه بهعنوان یکی از نظریههای مهم مطالعات اقناع در حوزة روانشناسی اجتماعی، ارتباطات و بهدنبال آنها در حوزة تبلیغات، مطرحشده و از جهات نظری و تجربی مورد نقد قرار گرفتهاست. نظر به اینکه مفاهیم و چارچوب نظری و عملی این مدل، کمتر در منابع فارسیزبان مورد تدقیق و ارزیابی قرار گرفتهاست، هدف از این مقاله، معرفی ابعاد و جنبههای مختلف مدل احتمال موشکافی وتحلیل چگونگی مفهومسازیهای پردامنة آن است. این هدف از طریق مرور، ارزیابی و نقد مفاهیم بنیادین این مدل و همچنین بازنگری در انتقادات مطرحشده از سوی سایر پژوهشگران صورت گرفتهاست. در این مقاله خواهیم دید که مفهومسازیهای پیچیده مدل احتمال موشکافی، چگونه آن را از خاستگاه پارادایمیکمّینگر و تجربی در پژوهشهای علوم اجتماعی جدا میکند و به رویکردی کیفینگر در مطالعات اقناع نزدیک میکند.
The Elaboration Likelihood Model has been raised for more than three decades as one of the important persuasion studies theories in social psychology and communication fields and later in publicity and has been criticized from theoretical and empirical points of view. Since the concepts and theoretical and practical framework of this model have not been scrutinized and evaluated in Persian language sources, this paper intends to introduce various dimensions and aspects of the Elaboration Likelihood Model and analyze the mechanism of its extensive concept developing. The objective was achieved through review, evaluation and criticism of fundamental concepts of this model and revision of the criticisms made by other researchers. We will see in this article how the complicated concept developing of the Elaboration Likelihood Model separates it from quantitative and empirical paradigm origin in social sciences research and takes it closer to a qualitative approach in persuasion studies.
خلاصه ماشینی:
همانطور که اشاره شد، مسیر اصلی اقناع از باریکاندیشی در استدلالات پیام میگذرد که این خود مربوط به شرایطی است که احتمال موشکافی بالاست، یعنی مخاطبان پیام، انگیزه و توانایی برای تفکر دربارة موضوع را دارند.
اما در "مسیر فرعی اقناع"، کیفیت استدلال، دیگر عامل تعیینکنندهای در تغییر نگرش افراد محسوب نمیشود؛ زیرا در مسیر فرعی، به دلیل پایینبودن احتمال موشکافی ــ حال یا به دلیل فقدان انگیزه و یا به دلیل عدم توانایی تفکر دربارة موضوع نزد مخاطب ــ اساسا استدلالها در ایجاد یا تغییر نگرش، نقشی ندارند.
مسیر فرعی اقناع در شرایط پایینبودن احتمال موشکافی و در غیاب پردازش استدلالات، نوع دیگری از تغییر نگرش را از طریق تأثیرگذاری "سرنخ"ها(Cues) در مخاطبان پیام اقناعی ایجاد میکند.
» (پتی، راکر، بیزر و کاسیوپو، 2004: 68) برخلاف رویکردهای "پردازش یکسان" و "تأثیر یکسان" به ارتباط اقناعی ــ که پیشتر به آنها اشاره شد ــ مدل احتمال موشکافی قائل به این موضوع نیست که یک متغیر مشخص، صرفا دارای تأثیری یگانه بر پردازش اطلاعات پیام و تغییر نگرش در افراد باشد.
آزمایشهای یاد شده، به روشنی نشان داد که یکی از مهمترین متغیرهای تعیینکننده مسیر اقناع، &quot;وابستگی شخصی به موضوع&quot; است؛ اما بر اساس مدل احتمال موشکافی متغیرهای دیگری نیز میتوانند با تأثیر بر انگیزه یا توانایی پردازش اطلاعات و استدلالات پیام، در تعیین مسیر اقناع مؤثر</رجوع شود به تصویر صفحه> باشند.