چکیده:
کلیله و دمنه گرایش های مختلف ادبیات اخلاقی و تعلیمی ما را در خود جلوه گر ساخته است. این کتاب گذشته از آموزه های سیاسی دربردارنده آموزه های اخلاقی نیز هست و برای این منظور از تأثیر القایی داستان بهره می گیرد که در قالب حکایت متجلی میشود. از آنجا که در رویکرد سنتی برای آموزش و به ویژه آموزش اخلاق، گفتمان اندرزی گفتمان غالب دانسته می شود، این پژوهش درصدد است تا با بررسی این بعد از ادب تعلیمی، بدین پرسش جواب دهد که آیا هدف پند و اندرز از زبان شخصیت های این داستان در همه موارد اخلاقی است یا به اقتضای جنبه سیاسی اثر، لزوما کارکرد اندرز، اخلاقی نیست و گاه حتی در تقابل با آن قرار میگیرد. با بررسی پند و اندرز در داستان شیر و گاو مشاهده میشود بیشترین بسامد پند و اندرز در این داستان از زبان دمنه به کلیله و شیر بیان شده است. در غالب پندهای اخلاقی دمنه، گفتمان سیاست و قدرت بر اخلاق و تعلیم غلبه دارد. به همین سبب، شباهت های زیادی میان اندیشه های ماکیاولی و محتوای تعلیمی این داستان دیده می شود.
خلاصه ماشینی:
نشريه علمي - پژوهشي پژوهشنامه ادبيات تعليمي سال هفتم ، شمارة بيست و پنجم ، بهار ۱۳۹۴، ص ۵۸- ۴۱ تبيين شکاف بين سياست و اخلاق بر مبناي نظريه ماکياولي با بررسي پند و اندرز در داستان شير و گاو کليله و دمنه دکتر قدسيه رضوانيان - عفت سادات غفوري چکيده کليله و دمنه گرايش هاي مختلف ادبيات اخلاقي و تعليمي مـا را در خـود جلـوه گـر ساخته است .
در اين پـژوهش ، نکات اخلاقي و تقابل آن با انديشه هاي سياسي بر طبق کتاب شهريار بررسي مي گردد چرا که آموزه هايي مانند پيمان شکني، استفاده از نيرنگ و مکر در پيشبرد اهـداف، بـه کارگيري خصال حيواناتي مانند شير و روباه (دلاوري و مکر)، تظاهر به اخلاق و رفتار نيک به ويژه تظاهر به دينداري براي نفوذ در قلوب توده مردم، فريب آنان و روش هاي غير اخلاقي از اين قبيل که در سياست غير اخلاقي ماکياولي به حکم مصلحت سياسـي توجيه مي گردد، در اين کتاب آمده اسـت ( ماکيـاولي،١٣٧٥: ١٠٨-١٠٢) و منطبـق بـا نکاتي است که در کليله نيز با آن روبرو هستيم .
دهقانيان در مقاله اي با عنوان «نقد اخلاق گرايي در کليله و دمنه » با نيم نگاهي به انديشه ماکياولي در کل کليلـه ، مبـاحثي را کـه غالباً اخلاقي است ، مطرح مي کند و به بررسي در ژرف ساخت و رو ساخت ايـن اثـر مي پردازد (دهقانيان، ١٣٩٠: ١٤٠).
در اين مقاله تنهـا بـه تـأثير مثبـت اخلاق در سياست پرداخته شده است و تقابل انديشه هاي سياسـي و اخلاقـي مطـرح نشده است (شريف پور و محمدي، ١٣٨٧: ٥٩).