چکیده:
یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان اسلامی، واکاوی در علتهای انحطاط جامعه مسلمانان است که ضرورت و اهمیت پرداختن به آن، بر کسی پوشیده نیست. در این واکاوی برخی روشنفکران مسلمان عقل اسلامی را یکی از مهمترین علل انحطاط جهان اسلام میدانند. محمد ارکون از دو روش آسیبشناختی و تطبیقی برای نقد عقل اسلامی بهره میگیرد. نوشتار حاضر، بررسی روش تطبیقی وی در نقد عقل اسلامی است. او در این روش با یکسان پنداشتن عقل کلیسا و عقل اسلامی، میکوشد ناکارآمدی عقل دینی را اثبات کند. ارکون عقل دینی را با عقلهای فلسفی، علمی، مدرن و پستمدرن مقایسه کرده و معتقد است، به حاشیه رفتن عقل دینی در غرب توسط عقلهای مذکور، علت آغاز پیشرفتهای مادی غرب است. در اینجا سؤال اول این است که آیا یکسانپنداری عقل کلیسا و عقل اسلامی صحیح است؟ دوم اینکه نگاه تطبیقی ارکون بین عقل اسلامی و عقلهای پیشگفتة غربی چه اندازه اعتبار دارد؟ مقالة حاضر بعد از مفهومشناسی واژگان کلیدی، در چهار بخش به نقد و بررسی نگاه تطبیقی ارکون بین عقل اسلامی با عقل فلسفی، عقل علمی، عقل مدرن و در نهایت عقل پستمدرن میپردازد. نظر نویسندگان این است که بیتوجهی به تفاوتهای عقل کلیسا و عقل اسلام اصیل، باعث اشتباه ارکون در نگاه تطبیقی بین عقل اسلامی و عقل غربی شده است؛ بلکه فاصلهگرفتن از ویژگیهای عقلانیت اسلام اصیل که توسط مفسرین واقعی آن یعنی اهلبیت نبی مکرم اسلام( تبیین میگردد، خود یکی از علل اصلی عقبماندگی مسلمانان است.
خلاصه ماشینی:
"در تعالیم اسلام نیز «عقل معاش» وجود دارد که مردم در نظام معاش خود به کار میگیرند، اما این عقل موافق شرع است و در آنچه که شارع آن را نیکو میداند استعمال میشود که در بیان اخبار ستوده شده است (طباطبایی، [بیتا]، ص28).
البته جایی برای تحاشی از نقدهای عقلانیت انتقادی به عقل اسلامی وجود ندارد چرا که اسلام برای آنها پاسخ مناسب دارد اما تمام حرف اینجاست که اولا محدودیتهای عقل بشری به حدی است که این کار از حیطة توانایی آن خارج است.
ارکون معتقد است که عقل پستمدرن که خود را در زمینهها و بسترهای مختلف غرب جای داده، اینگونه نیست که فقط الگوهای اقتصادی و مصرفی و سازمانی و قانونگذاری را بر همگان تحمیل کند بلکه به دلیل اینکه حاکم و غالب بر همة نتایج علمی و فرهنگی است، مانع به کرسی نشستن یک حرف و یا مقبول واقع نشدن نظریات دیگر میشود و از همین طریق خود را در همة بسترهای اجتماعی وارد کرده است.
» ارکون اما برای ارائة راه حل معضل اخلاق درجهان کنونی، باز هم رجوع به دین حق را در این جهت توصیه نمیکند و معتقد است با توجه به تراکم مشکلات موجود جوامع معاصر و با نظر به عمق شکاف فزایندهای که بین شمال، جنوب، غرب و شرق وجود دارد چارهای نیست جز اینکه یک گفتمان اخلاقی و انسانی موقت را برجسته نماییم (ارکون، 2001م، ص108)."